یک نماز صبحم قضا شد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


احتمالا شما هم شنیده اید که می گویند: حسنات الابرار سیئات المقربین. (کارهای نیک و حسنه خوبان، برای مقربین گناه به شمار می اید). منظور از این جمله این است: کسانی که مقرب دستگاه الهی می شوند باید از کارهایی اجتناب کنند که خوبان و انسانهای وارسته آن را انجام می دهند.
البته این جمله بار منفی ندارد به بیان واضح تر یعنی کسانی که به خدا نزدیکترند حتی از کارهایی که برای ابرار خوب به شمار می رود هم اجتناب می کنند.
این جمله می خواهد اهمیت احتراز از مشتبهات را برساند.
ممکن است کاری برای شخصی بد نباشد اما همان کار برای دیگری جلوه مناسبی نداشته باشد. چرا که جایگاه شخص دوم با شخص اول فرق می کند. جریان عرفان و شناخت خداوند متعال هم اینچنین است.
کسانی که در بزم الهی مقرب ترند باید بیشتر حواسشان را جمع کنند. خداوند متعال به هر بهانه ای که شده می خواهد آنها از یاد خدا غفلت نکنند و به کوچکترین مساله ای که شاید برای ما اهمیت نداشته باشد، ممکن است عقاب دنیوی داشته باشند.
در این نوشتار به برخی از این حکایات اشاره می کنیم.

یک نماز صبحم قضا شد. (مرحوم نخودکى)

حضرت على بن الحسین (علیه السلام) مى فرمایند: اگر آدمى ، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین ، هباء منثورا خواهد گردید.
شیخ نخودکى فرمود: بدان که تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم شب آن روز از دست رفت .
سحرگاه ، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح ، مستحق شده اى . اینک اگر شبى ، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب ، انتظار بلایى مى کشم (1) .

سفارش مرحوم نخودکى به فرزندش

اول : آن که نمازهاى یومیه خویش را در اول وقت آن ها به جاى آورى .
دوم : آن که در انجام حوائج مردم ، هر قدر که مى توانى ، بکوشى و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست ، زیرا اگر بنده ى خدا در راه حق ، گامى بردارد، خداوند نیز او را یارى خواهد فرمود. در این جا عرضه داشتم : پدر جان ، گاه هست که سعى در رفع حاجت دیگران ، موجب رسوایى آدمى مى گردد.
فرمودند: چه بهتر که آبروى انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.
سوم : آن که سادات را بسیار گرامى و محترم شمارى و هر چه دارى ، در راه ایشان صرف و خرج کنى و از فقر و درویشى در این کار پروا مى نمایى . اگر تهى دست گشتى ، دیگر تو را وظیفه اى نیست .
چهارم : از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوى و پرهیز پیشه ى خودساز.
پنچم : به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهى (2) .
سجاده را به خاطر سیادت شما مى پذیرم (مرحوم نخودکى)
در سال 1314 هجرى یکى از سادات محترم مشهد براى ایشان (مرحوم نخودکى) سجاده اى و رخت خوابى هدیه فرستاد.
در جواب فرموده بودند: سجاده را به خاطر سیادت شما که رعایت حرمتش را بر خود واجب مى دانم مى پذیرم ولى به رخت خواب نیازم نیست زیرا که بیست و پنچ سال است که پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهاده ام . آرى بندگان خدا این گونه عمل مى کردند و این چنین بود حال و رفتارشان (3) .
از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود (مرحوم شیخ حسنعلى نخودکى)
مرحوم حاج شیخ حسنعلى (رض) از دوازده تا پانزد سالگى ، تمام سال ، شبها را تا صبح بیدار مى ماندند و روزها همه روز، به جزء ایام محرمه ، با ترک حیوانى روزه مى گرفتند و از پانزده سالگى تا پایان عمر پر برکتش ، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر سال را صائم و روزه دار بودند و شب ها تا به صبح نمى آرمیدند.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ * از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود(4)

رفع تنگى معیشت دو نفر (مرحوم نخودکى)

دو تن از کسبه ى بازار مشهد براى من تعریف کردند که : از تنگى معشیت سخت در مضیقه بودیم و براى رفع این گرفتارى ، به خدمت مرحوم شیخ حسنعلى اصفهانى شرفیاب شدیم . جماعتى در انتظار نوبت بودند و ما هم منتظر نشستیم . اما ناگهان ، حضرت شیخ ما دو تن را از میان آن گروه ، به نزد خود طلبیدند و به یکى از ما فرمودند:
تو باید کارى بکنى ولى نمى کنى و به دیگرى فرمود: تو کارى نباید بکنى ، انجام مى دهى ؛ بروید و به وظیفه خود عمل نمائید تا وضع شما اصلاح شود. اعتراف مى کنیم که یکى از ما نماز نمى گذارد و آن دیگر شراب مى نوشید. به توصیه حاج شیخ وظائف خود را مراعات کردیم و در اثر آن ، معشیت ما از تنگى به وسعت باز آمد.(5)

منابع:
1- نشان از بى نشان ها، ص 31.
2- نشان از بى نشان ها ص 31.
3- نشان از بى نشان ها، ص 24.
4- نشان از بى نشان ها، ص 16.
5- نشان از بى نشان ها، ص 57.
تبیان





ادامه مطلب

نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 15 توسط محمد


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید