فروردین 91 - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


یک استاد تاریخ خواستار پیگیری مجدانه دولت مبنی بر ایجاد استان «خلیج فارس» به مرکزیت «جزیره ابوموسی» شد.
به گزارش مشرق، «حمید اسدپور» روز سه شنبه در گفت وگو با ایرنا تاکید کرد: ایجاد استان خلیج فارس که همه جزایر واقع در آب های جنوبی کشور را از جمله کیش، قشم، ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ دربرگیرد تاکید دوباره ای بر حقانیت ایران در مالکیت این جزایر خواهد بود.

وی تصریح کرد: همانگونه که امکانات مناسبی طی سال های اخیر در جزایر کیش و قشم ایجاد شده است باید امکانات واقعی و درخوری برای دیگر جزایر جنوبی کشور در قالب استان خلیج فارس در نظر گرفته شود تا ضمن ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی، افراد دیگر مناطق کشور نیز برای حضور و فعالیت در این مناطق تشویق شوند.
اسدپور سفر اخیر رئیس جمهوری به جزیره ابوموسی را اقدامی قابل ستایش توصیف کرد و گفت: این دیدار باید زودتر از این نیز انجام می شد و سفر مقامات ملی به جزایر جنوبی کشور، این مناطق استراتژیک را در کانون توجهات قرار خواهد داد.
وی به تلاش های ناکام امارات متحده عربی در سال های اخیر برای تغییر بافت جمعیتی جزایر جنوبی ایران از جمله ابوموسی اشاره کرد و گفت: برخی کشورهای عربی تصور می کردند می توانند برنامه ای که برای تغییر بافت جمعیتی بحرین اجرا کرده اند برای جزایر جنوبی ایران نیز به اجرا درآورند اما خوشبختانه مقامات ایرانی در دهه های اخیر با هوشیاری مانع تحقق این کار شده اند.
رئیس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه خلیج فارس یادآور شد: از آنجا که هرگونه ادعای تاریخی، زمینه ساز تهاجم جغرافیایی است و زمینه دست اندازی به خاک کشور را فراهم می کند ادعاهای تاریخی کشورهای همسایه جنوبی ایران ممکن است با این هدف مطرح شود، بنابراین باید با درایت و ارائه اسناد مستدل در محافل بین المللی به مقابله با گسترش طرح این ادعاها برخاست.
به گفته وی اسناد تاریخی بسیاری نشان می دهد که جزیره ابوموسی همواره جزو سرزمین ایران بوده و همچنان در حاکمیت این کشور باقی خواهد ماند.






نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 فروردین 31 توسط محمد
طبقه بندی: اخبار



اهمیت مسواک زدن در اسلام

در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده که اگر مسواک کردن برای امت من شاق و مشکل نبود آن را واجب می کردم و مخصوصا قبل از وضو و نماز خیلی تأکید شده و یک رکعت نمازی که با مسواک زدن خوانده شود چند برابر نمازی که بدون مسواک زدن باشد ثواب دارد...
مسواک زدن علاوه بر اینکه به سلامت جسم و زیبایی و تمیزی کمک می کند خوشایند پرودگار متعال نیز هست .پیشوایان دین مبین ما خود بر این امر مداومت داشتند و پیروان خود را نیز به آن سفارش کرده اند .
رسول اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) فرمود: یک نماز که قبلش مسواک کرده باشى بهتر از هفتاد و پنج نماز است که قبل از آن مسواک نکرده باشى‏ .
ازامام صادق (علیه السلام): هنگامى که شب براى عبادت برخاستى مسواک کن زیرا فرشته‏ اى مى ‏آید و در هنگام عبادت دهانش را بر دهان تو مى ‏نهد و هیچ حرفى از دهان تو خارج نمى ‏شود مگر اینکه آن را به آسمان مى برد، پس بهتر است که نفست و گفتارت خوشبو باشد.
در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) فرمود: مسواک موجب پاکى دهان و جلب رضایت پروردگار است.
یکى از سنت‏هاى مؤکد رسول اکرم (صلى‏ الله علیه و آله و سلم) که آن حضرت آن را ترک نمى ‏کرد، مسواک کردن است.
و چنانچه کسى در این مورد بیندیشد در مى ‏یابد که فواید ظاهرى و باطنى آن بسیار و غیر قابل شمارش است.
با این همه یک انسان بصیر توجه دارد که مسواک کردن امرى ظاهرى و در راستاى اصلاح جسم است و هم چنانکه مسواک مى ‏کند و آلودگى ‏هاى دندانش را بدین وسیله مى ‏زداید آلودگى ‏هایى را که در اثر گناهان در قلبش پدید آمده، به وسیله تضرع و خشوع و شب‏ زنده‏ دارى و طلب مغفرت در شبانگاهان زایل مى‏ کند و ظاهر و باطن را از کدورت مخالفت و ارتکاب محرمات پاک مى‏کند.
زیرا پیامبر اکرم (صلى‏ الله علیه و آله و سلم) مسواک را به عنوان یک مثال براى بیدار دلان مطرح نموده و آن مثال این است که خداى تعالى دندان‏ها را به عنوان وسیله و آلت جویدن و سبب اشتهاء به غذا و یار معده در هضم غذا در دهان قرار داده و آنها را از ماده‏ اى صاف و شفاف خلق کرده که با جویدن غذا آلوده مى ‏شوند و بوى دهان تغییر مى‏ یابد و باعث فساد مى ‏شود.
وقتی شخصی به وسیله مسواک چرک ها و کدری ها را از دندانش می زداید و شفافیتش را حاصل می کند قلب انسان را نیز پاک و صاف آفریده و غذایش را فکر و یاد و ترس از خود و بزرگداشت خودش مقرر کرده است و هنگامى که قلب با غفلت از یاد او کدر و مشوب مى‏شود، باید آن را با سنگ توجه صیقل داده با آب انابه شستشو کرد تا حالت اولیه و شفافیت سابقش را باز یابد.
قرآن مجید مى‏ فرماید: «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین‏ »
حضرت صادق –علیه السلام- می فرماید : مسواک زدن 12 ویژگی دارد : سنت پیامبر است و پاک کننده دهان و زیاد کننده دید چشم و موجب خشنودی پروردگار و سفید کننده دهان و بر طرف کننده زردی و فساد دندان و محکم کننده لثه و زیاد کننده اشتهای به غذا و از بین برنده بلغم و تقویت کننده حافظه و چند برابر کننده حسنه ها و موجب شادی فرشتگان است


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 فروردین 31 توسط محمد



ریان بن شبیب از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: «اى پسر شبیب ، اگر بر حسین (علیه السلام) گریه کنى تا آنکه اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را مى آمرزد»1

و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (علیه السلام) گریه کنند ، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مى‏ ریزد» 2

 
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین (علیه السلام) اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونه ‏اش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفه ‏هاى بهشت مسکن مى ‏دهد»3

و نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس درباره حسین (علیه السلام) شعرى بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مى‏ شود . کسى که حسین (علیه السلام) نزد او ذکر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشک آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد» 4

و نیز فرمود: «هر کس که در عزاى حسین (علیه السلام) بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آنکه خود را به حالت گریه و عزا درآورد ، بهشت بر او واجب مى ‏شود»

 
- گریه کننده بر حسین، در قیامت گریان نیست

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «هر چشمى در روز قیامت گریان است مگر چشمى که براى مصائب حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد، چنین کسى در قیامت خندان و شادان به نعمت‏هاى بهشتى است». 6

امام حسین (ع)
 

 
آن روز دیده‏ها همه گریان شود ز هول‏

 
جز چشم گریه کرده بسوگ و عزاى او

 
مسمع گوید:


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 30 توسط محمد



 نماز

مرحوم مجلسی نقل کرده است که عبد الرحیم قصیر خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت :

من دعایی اختراع کرده ام . حضرت فرمود : اختراعت را رها کن . هنگامی که مشکلی برای تو پیش

آمد به رسول الله پناه ببر و دو رکعت نماز بخوان و ثواب آن را به رسول الله هدیه کن . گفتم چگونه انجام

دهم ؟ حضرت فرمود : غسل می کنی و دو رکعت نماز مانند نمازهای واجب می خوانی هنگامی که

از نماز فارغ شدی بگو :


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 30 توسط محمد



بسم الله الرحمن الرجیم

داشتم با خودم فکر میکردم که من  اسمم رو گذاشتم مسلمون و مذهبم شیعه هستش ,آیا واقعا هم شیعه هستم؟!!آیا واقعا راه معصومین رو طی میکنم و سعی دارم خودمو به چهارده معصوم علیه السلام نزدیک کنم؟شده تا بحال بشینم و یک نگاهی به اعمالم بندازم و دعا هایی که سر نماز و موقع عبادت میکنم رو بازنگری بکنم و ببینم آیا من در این دعاهایی که به درگاه خدای متعال سعی در فرستادنشون دارم چند تا از این دعاها برای غیر خودم بوده!!!چند بار نشستم برای دعا و اول مثل خانم فاطمه الزهرا (س) برای سایر مسلمین غیر خودم و برای همسایه ها دعا کردم؟وقتی یک نگاهی به اعمالم میندازم می بینم که چقدر کم عمل کردم !!حضرت علی(ع) فرموده اند شیعیان ما کسانی می باشند که به خاطر ولایت ما نسبت به یکدیگر بذل و بخشش می نمایند(بذل و بخشش شامل دعا در حق دیگران هم میشه) مایه برکت همسایگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر می برند.(کافی جلد3) آن حضرت چهار خصلت را بر شمرده اند که اگر کسی آنها را مراعات نماید اهل بهشت است که یکی از آن ها رفتار پسندیده با همسایگان است.(سفینه البحار) خوب می بینم که در این مورد یعنی دعا و یاری در حق دیگر مسلمانان و همسایگان کوتاهی کرده ام و ادعای شیعه بودن دارم!!

شیعه واقعی

دوباره به فکر فرو می روم !!!باز دعاهایی که می کنم رو خاطرم میارم,راستی چرا من در اکثر دعاهایی که میکنم فقط برای این دنیا دعا کردم؟نظیر داشتن رزق فراوان و مال و اولاد و شفای بیماریم و...!مگه من قراره در این دنیا بمونم و مرگ سراغ من نمیاد و جهان آخرتی در کار نیست؟ای داد بی داد چقدر از حیات جاوید آخرت غافل بودم !!خداوند متعال در قرآن کریم از دو گروه دعا کننده یاد می کند:یک گروه آنان که چشم به دنیا دوختند و به جهان آخرت بی اعتنا هستند. آنها در مقام دعا هم از خداوند فقط دنیا را می خواهند و می گویند: خداوندا، آنچه می خواهی به ما بدهی در دنیا بده. چنین کسانی در آخرت بی بهره اند.گروه دوم کسانی هستند که هم نظر به دنیای خود دارند وهم اعتقاد و دعا برای  آخرتشون که البته اینان از رستگاران هستن.نتیجه دعا برای هر دوی دنیا و آخرت یقینا رستگاری هستش.در حدیث آمده است که : (حضرت رسول صلى الله علیه و آله به عیادت مرد مسلمانى رفتند که از بیمارى رنج مى برد. حضرت به او فرمود: آیا دعا کردى و چیزى از او خواستى ؟ بیمار گفت : آرى : این گونه با خدا سخن مى گویم : بارالها، اگر مرا در آخرت مى خواهى عذاب کنى ، آن را در این دنیا برایم قرار ده .
حضرت فرمود: سبحان الله !تو طاقت چنین عذابى ندارى ، چرا نگفتى : ربنا ءاتنافى الدنیا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النار .
آن بیمار این گونه دعا کرد و خداوند شفایش داد.)خوب آیا من باز هم شیعه واقعی و رهرو معصومین هستم؟پناه بر خدا از غفلتی که کرده ام.
خوب حالا من تصمیم گرفته ام که سر نماز و دعا برای دیگر مسلمانان و شیعیان و همسایگانم هم دعا کنم و همچنین علاوه بر اینکه برای حاجات دنیوی ام دعا میکنم برای آخرتم هم حداقل به همان مقدار دعا کنم! اینجا باز از خودم می پرسم آیا من شیعه واقعی شدم؟و باز به فکر اعمالم میفتم!! خدای من !!! باز که من ایراد دارم!! می پرسید چه ایرادی؟! در جواب مثالی بزنم! وقتی که من و یا از اطرافیانم به بیماریی دچار میشویم شروع به نذر و نیاز کردن میفتیم و سفره نذری باز میکنیم جهت شفای بیماری و یا هر حاجت دیگر دنیوی که داریم مثل رفع مصیبت و گرفتاری و بلا و تنگی رزق و...و اگر هم سفره نذری باز نکنیم با نماز حاجت خواندن سعی میکنیم نظر خدای متعال رو بسوی خود جلب کنیم و رحمت و کمک خدا را بطلبیم!!چقد من غافلم از امام زمانم که غریب است و بارها از من که شیعه نامی هستم خواسته تا برای ظهورش دعا کنم !! واقعا تا بحال چند بار از این سفره های نذری باز کردیم به نیت اینکه بارالها ظهور آقایمان و سرورمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه را برسان!چند بار به نیت تعجیل در فرج آقا نماز حاجتی خوانده ام و گریه کردم در درگاه خدا که دل به تنگ آمده و زمان ظهور آن منجی را برسان!!(قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : افضل العباده انتظار الفرج) حال آیا من منتظر واقعی ام؟ باز هم من ادعای شیعه واقعی بودن را دارم؟طبق آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، شناخت حقیقی امام زمان(عج) شرط قبولی ایمان، تهذیب اعمال و ضامن برخورداری از هدایت الهی و حیات معقول هر انسان مسلمان و مؤمن است. لذا یکی از وظایف شیعیان و عاشقان منتظر در عصر غیبت، خواندن دعاهایی است که از طریق اهل بیت و ناحیة مقدّسة آن حضرت وارد شده است. از جمله دعایی که امام صادق(ع) آنرا به زراره تعلیم نمودند. ای زراره! اگر آن زمان را درک کردی، این دعا را بخوان:
اللهّم عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک، اللهّمّ عرّفنی رسولک فإنّک ان لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتّک، اللّهمّ عرّفنی حجّتک فأنّک إن لم تعرّفنی حجتّک ظللت عن دینی. (کلینی، همان، ج 1، ص 337).
بارخدایا! تو مرا به خود بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیغمبرت را نخواهم شناخت. بار خدایا! تو رسولت را به من بشناسان، که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد.

خداوندا! به ما یاری عطا کن تا از شیعیان و منتظران واقعی باشیم و از گمراهان و غافلان نباشیم.آمین یا رب العالمین






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 30 توسط محمد
طبقه بندی: دینی



 از ابوالقاسم قشیرى نقل شده:

در بادیه زنى را تنها دیدم. گفتم: کیستى؟ جواب داد:

[وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ‏].

قران مجید

بنابراین از آنان روى بگردان و سلام جدایى [را به آنان‏] بگو، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتیجه کفر و عنادشان را] خواهند دانست.

از قرائت آیه فهمیدم که مى‏گوید: اول سلام کن سپس سؤال کن که سلام علامت ادب و وظیفه وارد بر مورود است.

به او سلام کردم و گفتم: در این بیابان آن هم با تن تنها چه مى‏کنى؟ پاسخ داد:

[مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ‏].

و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه‏کننده‏اى نخواهد بود.

از آیه شریفه دانستم راه را گم کرده ولى براى یافتن مقصد به حضرت حق جلّ و علا امیدوار است.

گفتم: جنّى یا آدم؟ جواب داد:

[یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ].

اى فرزندان آدم! [هنگام هر نماز و] در هر مسجدى، آرایش و زینتِ [مادى و معنوى خود را متناسب با آن عمل و مکان‏] همراه خود برگیرید.

از قرائت این آیه درک کردم که از آدمیان است.

گفتم: از کجا مى‏آیى؟ پاسخ داد:

[یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ].

اینانند که [گویى‏] از جایى دور ندایشان مى‏دهند.

از خواندن این آیه پى بردم که از راه دور مى‏آید.

گفتم: کجا مى‏روى؟ جواب داد:

[وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا].

و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است که [براى اداى مناسک حج‏] آهنگ آن خانه کنند، [البته‏] کسانى که [از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسیر] بتوانند به سوى آن راه یابند.

فهمیدم قصد خانه خدا دارد.

گفتم: چند روز است حرکت کرده‏اى؟ پاسخ داد:

[وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ‏].

همانا ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن‏هاست در شش روز آفریدیم، و هیچ رنج و درماندگى به ما نرسید.

فهمیدم شش روز است از شهر خود حرکت کرده و به سوى مکه معظّمه مى‏رود.

پرسیدم: غذا خورده‏اى؟ جواب داد:

[وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَأْکُلُونَ الطَّعامَ‏].

و آنان را جسدهایى که غذا نخورند قرار ندادیم، و جاویدان هم نبودند [که از دنیا نروند.].

پى بردم که در این چند روز غذا نخورده است.

به او گفتم: عجله کن تا تو را به قافله برسانم جواب داد:

[لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها].

خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایى‏اش تکلیف نمى‏کند.

فهمیدم که به اندازه من در مسئله حرکت و تندروى قدرت ندارد.

به او گفتم: بر مرکب من در ردیف من سوار شو تا به مقصد برویم پاسخ داد:

[لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا].

اگر در آسمان و زمین معبودانى جز خدا بود بى‏تردید آن دو تباه مى‏شد.

معلومم شد که تماس بدن زن و مرد در یک مرکب یا یک خانه یا یک محل موجب فساد است، به همین خاطر از مرکب پیاده شدم.

به او گفتم: شما به تنهایى بر مرکب سوار شو.

چون بر مرکب قرار گرفت گفت:

[سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ‏].

منزّه [از هر عیب و نقصى‏] است کسى که این [وسایل سوارى‏] را براى ما مسخّر و رام کرد، در حالى که ما را قدرت مسخّر کردن آن‏ها نبود.

چون این آیه را قرائت کرد فهمیدم در مقام شکر حق برآمده و از عنایت خداوند عزیز، سخت خوشحال است.

وقتى به قافله رسیدیم گفتم: در این قافله آشنایى دارى جواب داد:

[وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ‏].

و محمّد جز فرستاده‏اى از سوى خدا که پیش از او هم فرستادگانى [آمده و] گذشته‏اند.

[یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ].

اى یحیى! کتاب را به قوت و نیرومندى بگیر.

[یا مُوسى‏ إِنِّی أَنَا اللَّهُ‏].

اى موسى! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان.

[یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ‏].

[و گفتیم:] اى داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم.

از قرائت این چهار آیه دانستم چهار آشنا به نام‏هاى محمد و یحیى و موسى و داود در قافله دارد.

چون آن چهار نفر نزدیک آمدند، این آیه را خواند:

[الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا].

مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگى دنیا هستند.

فهمیدم این چهار نفر پسران اویند.

به آنان گفت:

[یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ‏].

اى پدر! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسى که استخدام مى‏کنى آن کسى است که نیرومند و امین باشد [و او داراى این صفات است.]

از قرائت این آیه فهمیدم به فرزندانش مى‏گوید: به این مرد زحمت کشیده امین مزد بدهید.

چون فرزندانش به من مقدارى درهم و دینار دادند و او حس کرد کم است این آیه را خواند:

[وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ].

و خدا براى هر که بخواهد چند برابر مى‏کند.

یعنى به مزد او اضافه کنید.

از وضع آن زن، سخت به تعجّب آمده بودم. به فرزندانش گفتم: این زن با کمال که نمونه او را ندیده بودم و نشنیده بودم کیست؟ جواب دادند: اى مرد! این زن حضرت فضّه خادمه حضرت زهرا علیها السلام است که بیست سال است خارج از قرآن سخن نگفته است!!

آرى، قرآن، احسن سخن و احسن قصص و احسن قانون است که هر کس در تمام امور زندگى هماهنگ با این کتاب باشد داراى احسن قول و احسن عمل و احسن اخلاق و احسن اجر و مزد است‏ .

معارف قرآن /گردآوری:گروه قرآن سایت تبیان زنجان






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 30 توسط محمد
طبقه بندی: اجتماعی



در زمان حضرت سلیمان، مردی ساده‌اندیش در حالی که سخت ترسیده و وحشت‌کرده بود و چهره‌اش زرد و لبهایش کبود شده بود، خود را به حضرت سلیمان رسانید و گفت: ای سلیمان به من پناه بده! حضرت سلیمان پرسید چه شده است؟ او گفت عزرائیل با خشم به من نگاه کرد و من وحشت کرده‌ام. حال از شما تقاضای عاجزانه دارم که به باد فرمان بدهید مرا به هندوستان ببرد تا از دست عزرائیل رهایی یابم. حضرت سلیمان نیز این کار را کرد.

عزرائیل

روز بعد حضرت سلیمان، عزرائیل را دید و گفت چرا به این بینوا، خشم‌آلود نگاه کردی و باعث شدی که او از وطن خود آواره شده و بی‌خانمان گردد؟ عزرائیل گفت خداوند فرموده بود که من قریب همان ساعت، جان او را در هندوستان بگیرم، لذا وقتی او را در اینجا دیدم در فکر فرو رفتم و حیران شدم که چگونه جان او را در هندوستان بگیرم، در حالی که او اینجاست. و او از چهره تعجب‌انگیز من ترسید و من نگاه غضب‌آلودی به او نکردم. لحظاتی بعد به هندوستان رفتم و دیدم آنجاست و در نتیجه جانش را گرفتم.

آیه 8 سوره جمعه: قل ان الموت الذی تفرون منه فانه ملاقیکم...

ای رسول ما، بگو مرگی که از آن فرار می‌کنید، سرانجام به سراغتان آمده و شما را ملاقات خواهد کرد...


برگرفته از کتاب اندرزها و حکایات






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 30 توسط محمد
طبقه بندی: دینی



تجارت سکس در اسرائیل

در حال حاضر اسرائیل و در رأس آن شهر تل‌آویو به محلی امن برای فعالیت فاحشه‌خانه‌هایی تبدیل شده که عمدتاً زنان حاضر در آن را زنان کشورهای دیگر و در رأس آن کشورهای اروپای شرقی و کشورهای تازه استقلال یافته تشکیل می‌دهد. آنچه در پی می‌آید تصویری شوم از وضعیت این تجارت کثیف در جامعه اسرائیل می‌باشد

نویسندگان: هسدای وست‌بروک ـ ویکتوریا بلینت

 

خانم نوی لونکسرن، به عنوان مدیر حقوقی سازمان مایگرنت که در راستای مبارزه با تجارت زنان به فعالیت مشغول است، روز کاری خود را معمولاً از ساعت پنج صبح آغاز می‌کند. همواره دو گوشی موبایل همراه خود دارد و به سرعت صحبت می‌کند. لهجه فصیح انگلیسی‌اش، حتی از بسیاری از انگلیسی زبانان هم بهتر است و هنگامی هم که به زبان عبری صحبت می‌کند، به قدری تند صحبت می‌کند که گویا، فراموش کرده که باید نفس بکشد.

امروزه چهره فاحشه خانه‌های اسرائیل، شکل خاصی به خیابان‌های شهرهای این کشور و به ویژه تل‌آویو داده است. عمده خیابان‌هایی که این فاحشه‌خانه‌ها در آن قرار دارد، خیابان‌هایی کثیف و ساختمان‌های آن مخروبه و قدیمی است. فلش‌های قرمز رنگ بر روی دیوارهای این مناطق، مشتریان را به این مکان‌ها که با نام «باشگاه سلامت» یا «سالن ماساژ» خوانده می‌شوند، هدایت می‌کند.

تصاویر زنان برهنه در کنار علامت دلار در جای جای این خیابان‌ها به چشم می‌خورد، اما در داخل این فاحشه‌خانه‌ها، زنان فاحشه چندان هم مایل و راغب به نظر نمی‌رسند. از کنار درهای باز فاحشه‌خانه‌ها که می‌گذریم، می‌توانیم اکراه را در نحوه آرایش صورت و موهایشان ببینیم. از کنار پنجره‌ها که می‌گذریم، شاهد صحبت کردن آن‌ها و سیگار کشیدن‌شان با یکدیگر در داخل فاحشه‌خانه‌هاییم.

میرکوهن، رییس بخش تحقیقات پلیس ملی اسرائیل، در این باره می‌گوید: «در عمده‌ی فاحشه‌خانه‌های تل‌آویو هیچ بررسی‌ای از زنان حاضر در آنجا که عمده‌شان به این کشور قاچاق شده‌اند، صورت نمی‌گیرد.»

عمده زنانی که به اسرائیل قاچاق می‌شوند، از رومانی و یا کشورهای تازه استقلال یافته به این کشور آمده‌اند. این زنان که توسط عاملین جرم‌های سازمان یافته، اغوا می‌شوند، عمدتاً با امید رسیدن به پول‌های هنگفت قاچاق می‌شوند. عمده‌ی این افراد را دختران جوانی همچون آنا 23 ساله یعنی دختر رومانیایی که در سال 2002 پایش به یکی از دادگاه‌های اسرائیل باز شد، تشکیل می‌دهد.

آنا در این‌باره در دادگاه گفت: در سال 2001، در زادگاهش با دختری اسرائیلی به نام شولا آشنا شد. شولا به وی قول داد که در تل‌آویو می‌تواند با نگهداری از افراد مسن و از کار افتاده، پول خوبی به دست آورد. شولا وی را با هواپیمایی از بخارست از کشور خارج نمود و این در حالی بود که آنا واقعاً نمی‌دانست که در کجا فرود خواهد آمد. زمانی که هواپیما در قاهره به زمین نشست، آنا تصور می‌کرد که در اسرائیل است. پس از آن بود که به همراه گروهی از دیگر دختران، با ماشینی روباز خود را در بیابان‌های مصر یافت و این در حالی بود که افرادی با چهره‌ای پوشیده و مسلح به سلاح‌های خودکار، آن‌ها را همراهی می‌کردند. ساعت دو نیمه شب بود که آن‌ها ماشین را ترک کرده و پس از چند ساعت پیاده‌روی، سینه‌خیز از حصارهای سیم‌خاردار، عبور کردند.

معمولاً همین افراد هستند که برای نخستین‌بار به آن‌ها می‌گویند که قربانی قاچاق انسانی شده‌اند و باید از این به بعد به عنوان فاحشه به کار بپردازند. یکی دیگر از این قربانیان گفت: «در ابتدای ورودم به مصر تصور کردم که باید در همین کشور به فاحشگی بپردازم و از همین رو تلاش کردم تا از آن معرکه بگریزم، اما توسط یکی از همان افراد دستگیر شدم و در غروب آن روز بود که چهار نفر یکی پس از دیگری به نحوی وحشیانه به من تجاوز کردند و در این رفتار وحشیانه بود که به قدری خونریزی نمودم که دیگر قادر به راه رفتن نبودم و خود را در آستانه مرگ دیدم.»

مرگ بر اسرائیل


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 30 توسط محمد



سرلشکر حسن آبشناسان

شهید حسن آبشناسان سال 1315 در امامزاده یحیی، نزدیک نازی آباد به دنیا آمد چون تولدش چند روز قبل از شهادت امام حسن (ع) بود، مادرش اسمش را  گذاشت حسن.
سال 1335 حسن تصمیم گرفت برود دانشگاه افسری، اما احتیاج به کسی داشت که ضمانتش را بکند، مادرش گفت می رویم  نزد عمویم
سرهنگ زنده نام احترام زیادی برای آبشناسان ها قائل بود. هر چند هیچ وقت به زبان نمی آورد، اما حسن را خیلی دوست داشت. خوشش می آمد که عرق مذهبی داشت. شاید به خاطر این که پدر خودش هم سالها حوزه علمیه تحصیل کرده بود، اما ملبس نبود. سرهنگ حسن را نصیحت کرد، گفت که حرفی ندارد ضامنش بشود، اما اگر توی ارتش می رود باید خودش را فراموش نکند، آدم ها و محیط اطرافش تحت تاثیر قرارش ندهد. حسن سرهنگ را دوست داشت، آن موقع ها دلش می خواست مثل او بشود، قوی و بااراده.

سرلشکر حسن آبشناسان


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 فروردین 29 توسط محمد




 بسم الله الرحمن الرحیم

1. در وضو

در تفسیر امام حسن عسکری(ع) در ثواب شروع وضو با بسمله آمده است: « وَ إِنْ قَالَ فِی أَوَّلِ وُضُوئِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ طَهُرَتْ أَعْضَاؤُهُ کُلُّهَا مِنَ الذُّنُوب؛[تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص 521] و اگرگفت بسم الله در آغاز وضویش، باعث پاک شدن همة اعضا از گناهان می شود.»

رسول خدا(ص) به فردی که دربارة ثواب وضو سؤال داشت، فرمود: «فَاعْلَمْ أَنَّکَ إِذَا ضَرَبْتَ یَدَکَ فِی الْمَاءِ وَ قُلْتَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ الَّتِی اکْتَسَبَتْهَا یَدَاکَ فَإِذَا غَسَلْتَ وَجْهَکَ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ الَّتِی اکْتَسَبَتْهَا عَیْنَاکَ بِنَظَرِهِمَا وَ فُوکَ بِلَفْظِهِ فَإِذَا غَسَلْتَ ذِرَاعَیْکَ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ عَنْ یَمِینِکَ وَ شِمَالِکَ فَإِذَا مَسَحْتَ رَأْسَکَ وَ قَدَمَیْکَ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ الَّتِی مَشَیْتَ إِلَیْهَا عَلَی قَدَمَیْکَ فَهَذَا لَکَ فِی وُضُوئِک؛[وسائل الشیعه] بدان! چون دستت در آب بری و بسم الله الرحمن الرحیم بگویی، گناهانی که دستهایت انجام داده فرو می ریزد و چون چهرة خویش را بشویی، گناهانی که چشمهایت با نگاه کردنشان انجام داده اند از بین می رود، همچنین گناهان دهانت که تلفظ کرده زدوده می شود و وقتی دو دست خود را از آرنج بشویی، گناهان، از دست راست و چپت فرو می ریزد و چون بر سر و پشت پاهای خود مسح کشی، گناهانی از بین می رود که قدمهایت به سوی آنها گام برداشته اند. پس این، پاداش وضوی تو است.»

حضرت علی(ع) می فرماید: «أَنَّ مَنْ تَوَضَّأَ فَذَکَرَ اسْمَ اللَّهِ طَهُرَ جَمِیعُ جَسَدِهِ وَ کَانَ الْوُضُوءُ إِلَی الْوُضُوءِ کَفَّارَةً لِمَا بَیْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ وَ مَنْ لَمْ یُسَمِّ لَمْ یَطْهُرْ مِنْ جَسَدِهِ إِلَّا مَا أَصَابَهُ الْمَاءُ؛[من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق] هر کس وضو بگیرد و نام خدا را ذکر کند (بسم الله الرحمن الرحیم بگوید) تمام بدنش پاک می شود و این وضو تا وضو[ی بعد]، خود کفارة گناهان میان دو وضو است و هر کس بسم الله نگوید، فقط اندامهایی که آب به آنها رسید پاک می شود.»

2. تعلیم به کودکان


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 فروردین 29 توسط محمد


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید