شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*وقتي رهبر بيرون آمدند، جلو رفتم. از هيجان مي لرزيدم. اشک جلوي ديدگانم را گرفته بود و قدرت حرف زدن نداشتم. عاقبت زبان در دهانم چرخيد و گفتم: آقا! دختر هشت ساله ام تصادف کرده و در کما است. نامش زهرا است. ترا به جان مادرت زهرا(س) يک چيزي به عنوان تبرک بدهيد که به بچه ام بدهم تا شفا پيدا کند...*
2-شهدا
بسيار قشنگ بود.كاش من آن زهرا بودم ولي فكر كنم لياقت ميخواد اما خدا خيلي دوستم داشت چون چفيه آقا رو دارم.كاش همه قدر آن چيزي كه داريم را بدانيم
سلام عليکم -2-شهداي بزرگوار/التماس دعا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top