پيام
بي سر و سامان
91/4/6
رهبرم سيد علي
*مي خواستند من را دفن كنند نمي دانم چند روز طول کشيد ولي روزي که مي خواستند شهدا را به داخل خودرو حمل شهدا منتقل کنند ديدند مشمعي که مرا داخل آن پيچيده بودند بخار کرده است. سپس مرا به سرعت به داخل بيمارستان منتقل کردند. دوستان حاضر در بيمارستان مي گفتند: دکتر وقتي که دوباره شما را ديد گفت: چرا دوباره اين شهيد را اينجا آورديد؟ و مسئولين حمل شهدا گفتند آقاي دکتر ايشان زنده اند! پزشکان که خيلي خوش*