تبرک به قبور و حرمهای مطهر - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی



از آن جا که قبور و حرمهاى مطهر پیامبر خدا و اهل بیت عصمت (ع ) منتسب به آنان است ، علاقه مندى به آستان بلندشان و برکت یافتن از قبور پاکشان ، جزء سنتهاى دینى است ، چه به صورت دست کشیدن و لمس کردن ، چه بوسیدن و چه صورت برقبور و آستان آنان نهادن . هیچ یک از اینها هم با توحید و پرستش خداوند، ناسازگار نیست . بزرگان دین و پیشوایان مذاهب مختلف اسلامى پیوسته در آستان (اولیاء خدا) متواضعانه زمین ادب مى بوسیدند و چهره بر آستان بلندشان مى ساییدندو با تربت قبر آنان تبرک مى جستند.
با نقل نمونه هایى که درکتب معتبر نزد اهل سنت آمده است ، گوشه اى از این سنت عملى را که مخصوص شیعه هم نیست ، نشان مى دهیم ، تا نظر فقهاى اهل سنت هم روشن گردد:
1 - پس از رحلت پیامبر اکرم (ص ) و دفن آن حضرت ، فاطمه زهرا (ع ) بر سر خاک رسول خدا آمد و مشتى از خاک قبر برگرفت و بر چشمانش نهاد و گریه کرد و چنین خواند:


ماذا على من شم تربة احمد ان لایشم مدى الزمان غوالیا

صبت على مصائب لو انها صبت على الایام ، صرن لیالیا
((وفاء الوفاء)، سمهودى ، ج 2 ص 444، (اعلام النساء)، عمررضا کحاله ، ج 3 ص 1205 و منابع متعدد دیگر.)




کسى که تربت احمد (ص ) را ببوید، روا نیست که درطول زمان ، مشک و عنبر ببوید. بر من مصیبتهایى فرود آمد که اگر بر روزهاى روشن فرود مى آمد، همچون شبهاى تیره مى شدند.
2 - بلال ، موذن پیامبر، رسول خدا را در خواب دید که به او مى فرماید: اى بلال ، این چه جفایى است ؟آیا وقت آن نشده که به زیارت من آیى ؟بلال بیدار شد و اندوهگین و ترسان گشت . بر مرکب خود سوارشده به زیارت قبر پیامبر درمدینه آمد و شروع کرد به گریستن و صورت بر قبر پیامبر مالیدن . چون حسن و حسین علیهماالسلام آمدند، آن دو را درآغوش کشید و بوسید.
(
(اسد الغابه )، ج 1 ص 208.)
3 - به روایت امام على (ع) سه روز پس از دفن پیامبر اکرم ، بادیه نشینى به مدینه آمد و خود را بر روى قبر آن حضرت انداخت و ازخاک آن بر سر خود ریخت و گفت : یا رسول الله ! گفتى و اطاعت کردیم ، تو از خدا خبر دادى و ما از تو خبر یافتیم و در آیات قرآن آمده است که آنان که بر خویش ستم کرده اند اگر نزد پیامبر آیند و پیامبر براى ایشان آمرزش ‍ بطلبد، خدا را آمرزنده مى یابند، اینک من گنهکار آمده ام و مى خواهم برایم استغفار کنى . ازداخل قبر ندا آمد: خداوند تو را آمرزید.
(
(وفاء الوفاء)، ج 2 ص 412.)
4 - مروان روزى مردى را دید که صورت و پیشانى بر قبر پیامبر نهاده است . گردن او را گرفت و گفت : مى دانى چه مى کنى ؟وقتى سربلند کرد، دید ابوایوب انصارى است . ابوایوب گفت : آرى ! من سراغ سنگ نیامده ام ، سراغ رسول الله آمده ام . از آن حضرت شنیدم که مى فرمود: بر دین گریه نکنید وقتى که شایستگان عهده دار آن شوند، بلکه زمانى بر دین گریه کنید که نااهلان عهده دار و والى آن گردند!
(
(مستدرک حاکم )، ج 4 ص 515)
این حدیث ، نشانه بدعت امویان و کینه آنان نسبت به پیامبر و دودمان و دین اوست . امویان به زبان پیامبر خدا لعنت شده بودند و (شجره ملعونه ) در قرآن به این خاندان ننگین و ضددین تفسیر شده است .
5 - ابن منکدر (از تابعین ، متوفاى 130) همراه اصحابش مى نشست و گاهى که تشنگى سراغش مى آمد، درهمان لحظه برخاسته صورت برقبر پیامبر مى نهاد و درمقابل اعتراض همراهانش ، مى گفت : از قبر پیامبر شفا مى گیرم . وى گاهى به صحن مسجد مى آمد و در جاى خاصى بر زمین مى خوابید، علت را که مى پرسیدند، مى گفت : خودم دیدم که پیامبر در همینجا خوابیده بود.
(
(وفاء الوفاء)، ج 2 ص 444.
6 - عبدالله بن احمد حنبل مى گوید از پدرم درباره حکم کسى که به منبر رسول خدا دست مى کشد و تبرک مى جوید و آن را مى بوسد و با قبرنیز همین کار را مى کند تا ثواب ببرد، پرسیدم . گفت : اشکالى ندارد.
همان ، ص 443.
7 - عبدالله بن عمر، هنگام زیارت قبر پیامبر، دست راست را روى قبر مى نهاد و بلال حبشى چهره برآن مى نهاد. روشن است که علاقه زیاد و عشق و محبت به این کار فرمان مى دهد و این نوعى احترام و بزرگداشت است و مردم به تناسب شوقشان حالات متفاوتى دارند. بعضیها وقتى قبر را مى بینند، بى اختیار به سمت آن مى شتابند، برخى هم با تاخیر و درنگ ، و همه محل خیرند.
همان ، ص 444.
8 - محمد بن احمد رملى ، از بزرگان شافعیه درشرح (منهاج ) گفته است : سایه بان گذاشتن روى قبرو بوسیدن صندوق قبر و لمس کردن آن هنگام زیارت ، مکروه است ، مگر آن که به قصد تبرک باشد، همچنان که فتوا داده اند اگر کسى در اثر ازدحام نمیتواند حجرالاسود را لمس کند، با عصا به آن اشاره کند، آن گاه عصا را ببوسد.

(کنزالمطالب )، حمزاوى ، ص 19.
9- قاضى عیاض مالکى در مورد تکریم قبر مطهر پیامبر، تاکید فراوانى دارد و مى گوید: این جایگاههایى که با وحى و رفت و آمد جبرئیل و فرشتگان آباد شده و تربت آن رسول خدا را در برگرفته و منطقه اى که مساجد و مشاهد و نشانه هاى معجزات و مواقف حضرت رسول را در خود دارد، سزاوار است که بزرگ داشته شود و نسیمش را ببوید و دیوارها و بناهایش را ببوسند. آن گاه با آوردن شعرى ، از شوق جانسوز و عشق گداخته خود نسبت به این دیار و در و دیوار سخن میگوید و عهد مى کند که چهره بر آن تربت نهد و آن جا را بوسه باران کند.
به نقل (الغدیر)، ج 5 ص 152 از (الشفاء)
10 - زرقانى مصرى گفته است : بوسیدن قبر شریف مکروه است ، مگر به قصد تبرک ، که کراهتى ندارد.

(شرح مواهب )، ج 8 ص 315.

11 - شیخ سلامه عزامى شافعى گفته است : ابن تیمیه طواف بر گرد قبر صالحان و دست کشیدن به آن را گناهى بزرگ و شرک ... پنداشته است ، درحالى که علما و فقهاى اهل تحقیق و دقت ، قرنها پیش از تولد او این سخنان را رد کرده و پاسخ گفته اند ولى او با علما مخالفت کرده است . دست کشیدن و تبرک جستن به قبر را بعضى از علما مطلقا جایز دانسته اند، بعضى هم به عنوان کراهت شدید، نهى کرده اند ولى به حد حرمت نمى رسد. بعضى هم تفصیل قائل شده و آن را از سوى کسانى که شوق فراوان دارند، مجاز دانسته اند. این گونه امور را کفر و شرک دانستن مبنى بر دو مقدمه است : یکى این که هر نوع عبادت غیر خدا شرک است . این روشن است و حرفى نیست . دیگر این که هر نوع صدا کردن مرده یا طواف دور قبر یا دست کشیدن و قربانى و نذر کردن ، (عبادت ) محسوب شود و چنین نیست ! این تیمیه آیات و روایات را یا نفهمیده یا عمدا برخلاف معنایش تاویل کرده است . وى حتى نسبت به ساحت حضرت رسول هم بى ادبى کرده و رفتن به زیارت او را گناه و زائران قبرش را مشرک پنداشته است .

(
فرقان القرآن )، ص 133.

12 - عبدالله بن محمد انصارى گفته است : همراه فقیه و ادیب بزرگوار مالکى ، (تاج الدین فاکهانى ) (متوفاى 734) به دمشق رفتیم ، او قصد کرد که کفش مبارک پیامبر خدا (ص ) را که در (دار الحدیث الاشرفیه ) بود، زیارت کند، من همراهش بودم . چون نگاهش به آن کفش مبارک افتاد، سررا برهنه کرد و به بوسیدن آن پرداخت و آن را بر صورت خود مالید و اشکهایش جارى بود و شعرى را به این مضمون مى خواند: اگر به مجنون گویند آیا لیلى و وصال و دیدار او را مى خواهى ، یا دنیا را با آن چه در آن است ؟خواهد گفت : غبارى از خاک کفش لیلى برایم محبوبتر و براى درد عشقم شفابخش تر است .

(الدیباج المذهب )، ص 187

این گونه عشق ورزیدن و محبت نشان دادن به محبوب ، نشانه شدت وابستگى قلبى به اولیاء خداست و با توحید هم مغایرتى ندارد. بوسیدن یا تبرک جستن به حرم و ضریح و قبر، در واقع اداى احترام و ابراز علاقه به صاحب قبر و حرم است ، نه به سنگ و چوب و آهن .
و چه زیبا گفته است ، مجنون عامرى درباره لیلى که معشوقش بود:


امر على الدیار، دیار لیلى اقبل ذا الجدار و ذا الجدارا

و ما حب الدیار شغفن قلبى ولکن محب من سکن الدیارا((الغدیر)، ج 5 ص 151.)


از دیار لیلى میگذرم ، این دیوار و آن دیوار را مى بوسم . علاقه به دیار لیلى دلم را مشغول و قلبم را بى تاب نکرده است ، بلکه عشق کسى که ساکن این دیار است ، دلم را برده است .
13 - درکتابهاى سنن و آداب ، یکى از مستحبات زیارت رسول خدا (ص )، تبرک جستن به آثار نبوى و اماکن مقدسى است که ازدورانهاى کهن به یادگار مانده است . خطیب شربینى گوید: مستحب است که حاجى به سایر مشاهد و اماکن مدینه هم برود که نزدیک به سى محل مى شود و مردم مدینه آنها را مى شناسد. نیز مستحب است زیارت بقیع و مسجد قبا ورفتن به سراغ چاه اریس و نوشیدن و وضو ساختن از آب آن ، همچنین بقیه چاههاى هفتگانه اى که در مدینه است .

(
المغنى )، ج 1 ص 495. درباره چاههاى مدینه . ر.ک : (الوفاء الوفاء)، ج 2 ص 119 تا 149.







نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 آبان 10 توسط محمد
طبقه بندی: دینی


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید