شهید سید مرتضی ملا رجبی - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


بسمه تعالی

شهید سید مرتضی ملا رجبی

چند روز به عملیات کربلای 4 مانده بود من برای بردن مقداری دارو و لباس زیر و لباسکار برای مصدومین سلاحهای شیمیایی از پادگان کرخه (مقر لشکر 7 ولیعصرعج) به همراه سید مرتضی ملارجبی به پادگان آمده بودیم آن روز  اول دی ماه 1365 بود ، سید مرتضی برای تسویه حساب پایان خدمت سربازی اش به معاونت نیرو (پرسنلی ) رفت و من هم کارهایی را که بخاطر آن به پادگان آمده بودم انجام دادم و نزدیکی های ظهر کارم تمام شد و منتظر سید شدم و جلوی درب بهداری نشسته بودم که با همان شور همیشگی از دور که من را دید فریاد زد محمد محمد دیگه به من نمی توانی بگویی مشمول(سید مرتضی اولش بصورت بسیجی به جبهه آمده بود و وبا رسیدن به سن خدمت تغییر عضویت داد و سرباز وظیفه یا به قول ما مشمول شدو ما با گفتن این کلمه با او شوخی می کردیم)من الان بسیجی ام و برگه تسویه خدمت وظیفه خود را به من نشان داد و برگه معرفی به بهداری با عضویت بسیجی را از معاونت نیرو گرفته بود . سید مرتضی سه شب بعد در جلوی اورژانس بهداری لشکر 7 ولی عصرعج به همراه 2 نفر از رانندگان آمبولانس به شهدا پیوست و مادرش به من می گفت این برگه پایان خدمت او بود.
برگرفته:امدادگر جبهه ها






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 16 توسط محمد
طبقه بندی: شهید و شهادت


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید