رمز و راز سلامتی پیکر مطهر شهید پیراینده - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


شهید پیراینده

آزاده شهید حسین پیراینده در سال 1336 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی در سن نوجوانی به همراه بزرگترها در تظاهرات علیه رژیم فاسد شاهنشاهی شرکت می کرد. با فرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل بسیج از ابتدا همراه با پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در مبارزه با اشرار، مفسدین و قاچاقچیان حضوری چشمگیر داشت. وی با آغاز تجاوز عراق به میهن اسلامی رهسپار جبهه های حق علیه باطل شد و در عملیات آزاد سازی خرمشهر به افتخار جانبازی نائل آمد. هنوز بهبودی کامل نیافته بود که به علت اشتیاق به جهاد در راه خدا دوباره رهسپار جبهه گردید.

دوران اسارت

شهید پیراینده در سال 65 در عملیات کربلای 5 به اسارت نیروهای بعثی در آمد. ابتدا به اردوگاه 11 منتقل شد. درهمان بدو ورود به علت این که عکس صدام در جهت قبله نصب شده بود (به طوری که در هنگام نماز به ناچار آن عکس دیده می شد) عکس صدام را پاره کرد. به خاطر این کار، نیروهای بعثی چندین بار به شدت او را شکنجه دادند ولی حسین مقاومت کرده و هر بار که عکس را نصب می کردند، مجددا آن را پاره می کرد؛ به گونه ای که در نهایت تنها آسایشگاهی که بعثی ها راضی شدند در آن عکس صدام نصب نشود، آسایشگاهی بود که شهید پیراینده در آن حضور داشت.

به نقل از همرزمان آن شهید بزرگوار روزی یکی از بعثی ها قصد اذیت و آزار یک نوجوان بسیجی را داشت. حسین با شجاعت و ایثار تمام او را از چنگال آنها نجات داد و به همین علت به شدت شکنجه شد. در حین شکنجه بعثی ها او را وادار به اهانت علیه امام خمینی(ره) کردند اما او علیرغم شکنجه فراوان امتناع کرد. در این هنگام افسر بعثی به شکل زننده ای شروع به فحاشی کرد.حسین که طاقت این وضع را نداشت، خود را از چنگ بعثی ها رها ساخته و به او رساند و با ضربه مشتی باعث شکستن فک و در نهایت بیهوشی افسر بعثی شد.


پس از این اقدام شهید بزرگوار را به اردوگاه 18 یعقوبه که مخصوص فعالیان سیاسی بود منتقل کردند. اردوگاهی که آزاده "نستوه"، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی نیز در آن جا حضور داشت. شرایط در این اردوگاه بسیار سخت بود. فضا برای هر اسیر تنها به اندازه 4 موزائیک بود و شهید پیراینده در آنجا دو سال تمام نشسته خوابید. این شرایط در نهایت منجر به از کار افتادن کلیه های شهید پیراینده شد. افسر عراقی که توسط حسین مجروح شده بود به علت کینه ای که از حسین داشت پس از بهبودی با تلاش و رایزنی با استخبارات خود را به اردوگاه 18 یعقوبه رسانده و در آنجا دو سال تمام حسین را به شدت شکنجه کرد.

آرزوی شهید پیراینده

به نقل از یکی از دوستانش، آزاده سرافراز نعمت الله دهقانیان، حسین در روزهای آخر جمله ای به این مضمون به او می گوید: من طعم شیرین جهاد در راه خدا را چشیده ام، جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) را تجربه کرده و اسارت حضرت زینب(س) را لمس کرده ام و از طرفی مفقود هم بوده ام. تنها چیزی را که از خدا می خواهم تجربه کنم، شهادت است که امیدوارم این آخری را هم قسمت من بگرداند.

نحوه شهادت

در تاریخ 26 مرداد ماه 1369 مصادف با اولین روز تبادل اسرا، عزیزان در بند تصمیم گرفتند منافقین کوردلی را که تا کنون با نیروهای بعثی همکاری داشته و اسرار را شکنجه می کردند تنبیه نمایند. در حین درگیری، افسر عراقی که کینه زیادی از حسین در دل داشت از موقعیت استفاده نموده و او را به ضرب گلوله از ناحیه پهلو هدف قرار داد و آزاده شهید حسین پیراینده با ذکر یا حسین به دیدار معبود شتافت.

آزادگان به محض بازگشت...

3000 آزاده در هنگام بازگشت به وطن راضی نشدند که به شهرهای خود بروند و ابتدا جهت عرض تهنیت و تسلیت به دیدار خانواده شهید پیراینده رفتند. صحنه دیدار این عزیزان از خانواده شهید پیراینده که با گلباران خانه شهید همراه شد، بسیار پر شور و وصف ناپذیر بود.

بازگشت پیکر سالم شهید

پس از 12 سال از طریق بنیاد شهید اطلاع داده شد که دولت عراق قصد دارد پیکر شهدا و اسرای ایرانی را تحویل دهد و پیکر حسین نیز به ایران بازگردانده خواهد شد. این خبر با مخالفت خانواده حسین مواجه شد؛ زیرا آنها به هیچ قیمتی حاضر به نبش قبر نبودند. اما بنابر مشیت الهی پیش از این موضوع توسط عراقی ها نبش قبر انجام شده بود و پس از چندین ماه پیکر به وطن بازگردانده شد.

سردار باقر زاده می گوید: هنگام تحویل گرفتن شهدا به پیکرهای 35 تن از شهدا حساس شدم چرا که بدن های آنها به شکل خاصی بود. یکی از افسران عراقی در این مورد به ما گفت: این بدن ها پس از نبش قبر سالم بودند. با دیدن این موضوع به چند تن از پزشکان اطلاع دادیم اما آنها اعلام کردند که چنین چیزی با علم پزشکی مطابقت ندارد. به چند تن از علما اطلاع دادیم، آنها با دیدن اجساد گفتند که این ها از صلحا هستند، پیکرهایشان را نگه ندارید و به وطنشان بازگردانید.

وی ادامه می دهد: افسران عراقی موضوع را به استخبارات اطلاع دادند. پیکر شهید توسط استخبارات تحویل گرفته شده و به توصیه چند تن از پزشکان اسرائیلی، سر آنها را برش داده و مغز آنها را خارج کردند. به گفته افسر عراقی، این کار به دو دلیل انجام شد. اول تحقیقات روی مغز آنها برای پی بردن به علت ماندن اجساد و دوم اینکه با خارج کردن مغز، آب بدن کشیده شده و بدن خود به خود از بین می رود. مبادله پیکرها میان ایران و عراق 4 ماه به تاخیر افتاد. در خالال این 4 ماه بعثی ها روی بدن های سالم شهدا اسید و آهک پاشیده و آنها را زیر آفتاب نگه داشتند تا شاید بدن ها از بین رود، اما با این وجود بدن شهید پیراینده بعد از 12 سال سالم به میهن بازگشت.

سرار باقر زاده در پایان می افزاید:
سالم ماندن بدن بعد از 12 سال با تمام تلاش شیطانی بعثی ها در پوشاندن حقیقت از طریق برش دادن مغز و خارج کردن کامل مغز نگه داشتن پیکرها در زیر آفتاب به مدت 4 ماه و پاشیدن اسید و آهک بر روی آنها، گواهی خاص از طرف خدا برای مردم و اثبات حقانیت این شهدای بلند مرتبه است. سرانجام پیکر این شهید توسط مردم ایثارگر و قدرشناس خزانه بخارایی تشییع شد و در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) قطعه 50 به خاک سپرده شد.

منبع:سایت موسسه پیام آزادگان






نوشته شده در تاریخ شنبه 91 فروردین 19 توسط محمد
طبقه بندی: شهید و شهادت


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید