آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت:
ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

 بی غیرتی

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری… .. می‌خوری تو و هفت جد آبادت، خجالت نمی‌کشی؟

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش‌های مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می‌کنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.

مرد خشکش زد … 
همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد


××××××××××××××××××××××××××××

پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

کانَ إِبراهیمُ أَبى غَیورا وَأَنَا أَغیَرُ مِنهُ وَأَرغَمَ اللّه  أَنفَ مَن لایَغارُ مِنَ المُؤمِنینَ؛
پدرم ابراهیم با غیرت بود و من با غیرت تر از اویم. خدا بینى مؤمنى را که غیرت ندارد، به خاک مى مالد.

بحارالأنوار، ج103، ص248، ح33
×××××××××××××××××××××××××

امام على علیه السلام :

عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَیرَتِهِ؛
پاکدامنى مرد به اندازه غیرت اوست.

نهج البلاغه، حکمت 47

 

 






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 اردیبهشت 10 توسط محمد


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید