نمـــــاز بر روى بــــرانکار...! - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


 
 

ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برادرى را آوردند که هر دو دست او قطع شده بود. تصمیم بر این شد که عملش کنند . وقتی ایشان را بر روى برانکارد گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند.مسئول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد. ولى چشمانش را بسته بود و جواب نمى داد و راحت خوابیده بود.همگى فکر کردیم شاید شهید شده باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کنیم .ناگهان دیدیم که چشمانش را باز کرد و با یک متانت خاص گفت :

برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مى کردم اگر به اتاق عمل بروم شاید وقت زیادى طول بکشد و نمازم قضـــــا مى شود.

آن موقع که شما سوال کردید مشغول خواندن نماز بودم ...

(نقل: عبدالله رضایى فرد)






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 فروردین 9 توسط محمد
طبقه بندی: دینی


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید