نمایندگانِ مجلس خبرگان به رهبر و ولیِّ فقیه, مشروعیت نمى دهند و نیز از دیگر فقهاى واجد شرایط, سلب مشروعیت و صلاحیت نمى کنند ، بلکه به یکى از آنان که اصلح و انسب مى دانند، مسئولیت اجتماعى مى دهند و چون رهبر طبق عقیده شیعه و سنى در هر زمان نباید بیش از یک نفر باشد ناچار یک شخص با انتخاب مستقیم نمایندگان مجلس خبرگان و غیر مستقیم ملت, ولایت و نظارت بر تشکیلات اسلامى را در دست مى گیرد.
اما اصل مشروعیت رهبرى و ولایت فقیه، یک حکم الهى و مذهبى است که از طرف امام معصوم و حجت خدا به فقها داده شده است و به حکم (اولئک حجتى علیکم و انا حجة اللّه علیهم) همه پیروان اسلام را به اطاعت از ولیِّ فقیه و رهبر دینى در حدود و قلمرو ولایت او ملزم ساخته و مخالفت و ردِّ فرمان هاى او را ردّ بر خدا و امامان دانسته است: (الراد علیهم کالراد علینا).
بدیهى است این روش انتخاب در ایران بهترین راه تعیین رهبرى است که هم افکار و آراى ملت, محترم شمرده مى شود و هم افراد فقیه شناس و آگاه از شرایط لازم, نمایندگان منتخب مردم هستند,و بدین وسیله راه باند بازى و گروه گرایى و تبلیغات ضدونقیض و رقابت هاى بى مورد بسته مى شود و قداست رهبرى محفوظ مى ماند.
بعد از روشن شدن موضوع ولایت فقیه در اسلام و نقش خبرگان در انتخاب ولیِّ فقیه, از نظر شرع و قانونِ اساسى جمهورى اسلامى ایران, طبعاً سؤال هایى در این باره به وجود مى آید که دانستن آن ها براى همه لازم و ضرورى است, و در تقویت محور اصلى انقلاب, یعنى مقام رهبرى و عقیده مردم به ولایت فقیه مؤثر خواهد بود.
سؤال اول: آیا خبرگان مى توانند غیر اصلح را انتخاب کنند؟
ادامه مطلب
از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد.
این بیان از فرمایشات امام خمینی قدس سره ترسیم کننده میزان حق مردم در تشکیل حکومت اسلامی است. همچنانکه بدون اراده مردم، تحقق چنین نظامی از محالات است، اداره و ادامه آن نیز مدیون حضور مردم در صحنه و انتخاب آنها است. در دیدگاه امام قدس سره حکومتهای دیگر و از جمله نظام سلطنتی چون متکی به اراده و رای همگان نیست، بی اعتبار است. امام خمینی قدس سره در اوایل پیروزی انقلاب بیش از هر چیزی بر آرای عمومی تاکید داشتند:
ماهیت حکومت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومتها قرار داده است، با اتکا به آرای عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام باشد.
حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامعلی علیه السلام الهام خواهد گرفت و متکی به آرای ملتخواهد گردید.
ما تابع آرای ملت هستیم، ملت ما هرطوری رای داد ما هم از آن تبعیت میکنیم، ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.
حضور مردم در صحنه قانونگذاری
این اختیار و حق مردمی در تمامی شؤون حکومت ساری و جاری است، امام قدس سره درباره انتخاب نمایندگان میفرمایند:
همه باید بدانند که امروز هیچ قدرتی نیست که بتواند یک وکیل را تحمیل کند... هیچکس الان در ایران، هیچ مقامی در ایران نیست که قدرت این را داشته باشد که یک وکیل تحمیل کند و بنابراین، امروز مسؤولیت به عهد ملت است.
ضرورت حضور همیشگی مردم
بنیانگذار نهضت اسلامی تا پایان عمر شریفشان بر این مهم تاکید داشتند، همچنانکه در وصیتنامه آوردهاند:
... وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیس جمهوری و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب میکنند روی ضوابطی باشد که اعتبار میشود، مثلا در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روی موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند چه بسا که خساراتی به اسلام و کشور وارد شود که جبرانپذیر نباشد و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسؤول میباشند.
ادامه مطلب
از آن جا که قبور و حرمهاى مطهر پیامبر خدا و اهل بیت عصمت (ع ) منتسب به آنان است ، علاقه مندى به آستان بلندشان و برکت یافتن از قبور پاکشان ، جزء سنتهاى دینى است ، چه به صورت دست کشیدن و لمس کردن ، چه بوسیدن و چه صورت برقبور و آستان آنان نهادن . هیچ یک از اینها هم با توحید و پرستش خداوند، ناسازگار نیست . بزرگان دین و پیشوایان مذاهب مختلف اسلامى پیوسته در آستان (اولیاء خدا) متواضعانه زمین ادب مى بوسیدند و چهره بر آستان بلندشان مى ساییدندو با تربت قبر آنان تبرک مى جستند.
با نقل نمونه هایى که درکتب معتبر نزد اهل سنت آمده است ، گوشه اى از این سنت عملى را که مخصوص شیعه هم نیست ، نشان مى دهیم ، تا نظر فقهاى اهل سنت هم روشن گردد:
1 - پس از رحلت پیامبر اکرم (ص ) و دفن آن حضرت ، فاطمه زهرا (ع ) بر سر خاک رسول خدا آمد و مشتى از خاک قبر برگرفت و بر چشمانش نهاد و گریه کرد و چنین خواند:
|
ادامه مطلب
پاسخ :
فقدان اعمال ولی فقیه در جامعه به دو صورت زیر قابل تصور است:
1. اصلاً در میان افراد جامعه فقیه نباشد، که عهده دار ولایت شود. که این فرض در مسأله ما جریان ندارد.
2. فقیه باشد، ولی بسطید نداشته باشد یعنی به واسطه سلطهی ستمگران و ظالمین دست فقیه باز نباشد. در چنین شرایطی ولایت فقیه ثابت است، اما بدلیل وجود مانع و فراهم نبودن شرایط، امکان اعمال آن وجود نداشته است و این امر ضرری به ولایت فقیه نمی زند، چه اینکه ولی فقیه مشروعیت خود را از ناحیه خداوند می گیرد و تحقق عینی آن وابسته به وجود شرایط و انتخاب مردم است و اگر شرایط فراهم نباشد یا مردم به ولایت او اتفاق نکنند و زمینه تحقق آن را فراهم نکنند ولایت فقیه از بین نمی رود و مشروعیت خود را از دست نمی دهد بلکه تنها تحقق پیدا نمی کند و هر زمان که این موانع از بین رفته و شرایط لازم فراهم گردد و مقبولیت مردمی ایجاد شود ولایت فقیه عینیت پیدا می کند. وضع جامعه اسلامی از زمان معصومین تا حال نوعاًَ این گونه بوده است که فقهای بزرگی در هر عصری بودهاند ولی دستشان باز نبوده است، تا اعمال ولایت بکنند، و عمده علت باز نبودن دست فقهاء در طول تاریخ هم آماده نبودن جامعه و ناآگاهی ملت مسلمان بوده است.
که این فرض بعد از غیبت امام زمان تا قبل از انقلاب اسلامی متصور است که با همة محدودیت ها و موانع اجرایی برای فقهاء، مسلمانان به خصوص شیعه در طول تاریخ، بوسیلهی تقلید با مراجع و فقهاء هر عصری مرتبط بودهاند و در حد امکان به اعمال ولایت از سوی آنان کمک کردهاند و در عین حال فقهاء هم هرگاه اساس اسلام را در خطر دیدهاند در صحنه حاضر شده و حتی در موارد لزوم، حکم جهاد نیز صادر کردهاند، نمونه بارز این اقدامات تحریم توتون و تنباکو توسط میرزای شیرازی و قیام امام امت در قبال لایحة ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی (مصونیّت قضائی اتباع امریکا در ایران) بود که به سرنگونی سلطنت پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی انجامید.
بنابراین، در همة زمانها از جمله زمان شاهنشاهی فقیه جامعالشرائط وجود داشته است. ولی تا پیروزی انقلاب اسلامی دست فقهاء باز نبوده است و به طور مشخص قبل از قیام 15 خرداد 42 که رهبری امت به وسیله امام امت بود و بلکه کمی قبل از آن مرجعیت و زعامت شیعه به عهدهی مراجع معظم شیعه بود که از بزرگترین آنها میتوان آیتالله العظمی بروجردی(ره) را نام برد و قبل از ایشان فقهای دیگر، هر کدام در زمان خود به قدر وسعشان از اسلام و احکام اسلامی دفاع کرده، و زحمتهای فراوانی را متحمل شدهاند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، آیتالله جوادی آملی، مؤسسه اسراء، 1378.
2. شئون و اختیارات ولی فقیه، امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(ره) 1374.
3. فقه سیاسی، عباسعلی عمید زنجانی، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1377، ج2.