راه خودسازی - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


 راه خودسازی

برخى به گمان خودسازى، به وادى علم و حکمت رو می‌آورند و عمرى را به فراگیرى علوم و اصطلاحات سپرى مى کنند و در پایان راه زندگى، جز ذهنى انباشته از علوم و اصطلاحات، چیزى نصیبشان نخواهد بود و وجودشان از ارزشهاى متعالى انسانى و کمالات والاى الهى بىبهره خواهد بود. قرآن کریم اینان را به چهارپایانى تشبیه نموده است که کتابهاى فراوانى را بر پشت خود حمل مى کنند، امّا بهره‌اى از آن کتب نصیبشان نیست. مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوریةَ ثُمَّ لَم یَحمِلُوها کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفاراً :مثال کسانى که دانش تورات را حاملند، امّا حقایق و ارزشهاى آن را حامل نیستند، همچون الاغى است که کتابهایى را حمل مى کند.[1]  پیامبر اکرم  صلّی الله علیه و آله و سلّم مى فرمایند :مَن تَعَلَّمَ العِلمَ وَ لَم یَعمَل بِما فیهِ حَشَرَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ اَعمى :هر که علم بیاموزد و به آنچه در آن است عمل نکند، در روز قیامت خداوند او را کور محشور مى کند.[2]  

 

در مسیر خودسازى آنچه شخص باید در پى آن باشد، دارا شدن حقایق الهى و ارزشهاى متعالى انسانى است و نه صرفاً دانا شدن به آنها. دانستنى ارزشمند است که مقدّمه ى داشتن و واجدیّت باشد و علمى مطلوب است که شخص را به معلوم برساند.

 

راه دارا شدن حقایق و ارزشهاى فوق، عرفان عملى و سلوک عارفانه است. عالم و حکیم دانایند و عارف داراست. لذا براى رسیدن به کمال و سعادت حقیقى، راهى جز سلوک عارفانه وجود ندارد. هدف بعثت انبیا نیز چیزى جز گشودن و نشان دادن این راه و رهبرى و هدایت بشر براى این سلوک و نیل به کمالات و سعادات ناشى از آن، و به بیان دیگر، تبدیل شدن انسان بالقوّه به انسان بالفعل، نبوده است.

 

عرفان ناب و راستین، عین دین و حقیقت و تمامیّت آن است و طریق حقیقى عرفان، چیزى جز راه انبیاى الهى نیست و مصداق اتمّ کمال عرفانى را تنها در وجود انبیا و اولیاى الهى و در صدر آنها، پیامبر اسلام و اهلبیت پاک و بزرگوارش باید یافت.[3]

 

عرفان اصیل، که قرآن و عترت معرّف آن و پیامبر اکرم و اهلبیت بزرگوارش تبلور آنند، خاستگاهى جز وحى الهى و معارف معصومین علیهم السّلام ندارد. ملاک اصالت عرفان، انطباق و عدم تعارض آن با قرآن و عترت است و هر گونه تعارض، حاکى از نبود خلوص و انحرافى و بدلى بودن است.

  

گرچه گفتیم متوقّف شدن به حفظ و اندوختن اصطلاحات و الفاظ و اشتغال به بحثهاى علمى و حِکمى دربارهى حقایق دین، به مقصدى که دین در پى تحقّق آن است نمی‌انجامد، امّا متقابلاً باید دانست که متوقّف شدن در اعمال بی‌روح عبادى و بى بهرگى از اسرار و مقاصد نهفته در آنها و به بیان دیگر، تقدّس خشک و بى بهره از معرفت نیز نمى تواند شخص را به قلّه هاى بلند کمال و تعالى برساند و ثمرى جز خسته کردن فرد، درجا زدن و محرومیّت از پیشرفت نخواهد داشت. به فرموده ى امیرالمؤمنین علیه السّلام  :اَلمُتَعَبِّدُ بَغَیرِ عِلمٍ کَحِمارِ الطّاحونَةِ یَدورُ وَ لا یَبرَحُ مِن مَکانِهِ :شخصى که خود را در عبادت به مشقّت می‌اندازد، امّا در عبادتش معرفت وجود ندارد، همچون الاغى است که به سنگ آسیاب بسته شده است؛ به دور خود مى گردد و از جاى خود دور نمى شود.[4]

 

بنابراین از یک سو با انباشتن اطّلاعات و اصطلاحات دینى در ذهن، بدون تلاش در جهت به کار بستن و حاکم کردن آموزه هاى آن، و از سوى دیگر با انجام پی‌درپى عبادات بى روح و خالى از معرفت، به تعالى و کمال نمى توان راه یافت. نیل به این مقصود در گرو سلوک عارفانه است و سلوک عرفانى درست، چیزى جز عمل به دستورالعملهاى دین همراه با درک اسرار و رموز آنها و توأم با عشق و شیفتگى نسبت به معبود نیست.

.......................................

پی نوشت ها:

1. سوره جمعه، آیه 5.

2. مجلسی، بحارالانور، ج 77، ص 102.

3. ن: ک. به: مهدی طیّب، سرّحقّ، فصل اوّل.

4. آمدی، غررالحکم، ص 41.

 

منبع: وبلاگ مه رویان بستان خدا

 






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 فروردین 13 توسط محمد
طبقه بندی: دینی


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید