مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخى نیست؛ اینها به زبان آسان مىآید. بچهى انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچهى انسان برود کشته بشود، دومى برود کشته بشود، سومى برود کشته بشود؛ شوخى است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهى سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشى ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتى که جنازهى بچههاشان مىآمد یا حتّى نمىآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.
امام نقش زنان را فهمید
امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمى که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى که از مراکز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد.
از خود گذشتگی زن و قدر دانی به خاطر این ایثار
بعضى میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضى میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضى تحصیلات عالیه هم داشتند – من دیدم زنانى را از این قبیل – گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنى قدردانى شود.
نقش ومسئولیت زن و مرد
چون زن در خانواده عنصر محورى است. اما اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشى نداشته باشد. مردهاى بىخیال، مردهاى بىعاطفه، مردهاى عیاش، مردهاى قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستى بر روى کار زنهاى خانهدار ارزشگذارى ویژه بشود.
مهریه های سنگین
این مهریههاى سنگین به خیال اینکه میتواند پشتوانهى حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالى که اینجور نیست. حداکثر این است که شوهر از دادن امتناع میکند، میبرندش زندان؛ یک سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزى نمیرسد؛ او بهرهاى نمیبرد، جز اینکه کانون خانوادهاش هم متلاشى میشود. اینکه در اسلام از حضرت امام حسین (علیهالسّلام) نقل شده که فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نکردیم، به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بکند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم – دوازده و نیم اوقیه – مقید به این کار بشود. آنها میتوانستند، اما کمش کردند. این کم کردن، با یک محاسبه است؛ این خیلى خوب است.
مسئلهى محرم و نامحرم در اسلام جدى است!
مسئلهى محرم و نامحرم در اسلام جدى است. البته بخش عمدهاى از این قضیهى محرم و نامحرم باز برمیگردد به خانواده. یعنى چشم پاک و دل بىوسوسه و ریب براى هر یک از زوجین موجب میشود که محیط خانواده از طرف او تقویت و گرم شود؛ مثل یک کانون گرمابخشى، محیط را گرم میکند. اگر آن طرف مقابل هم همین چشم پاک و دل خالى از وسوسه را داشت، طبعاً این دوجانبه خواهد شد و محیط میشود محیط کانون خانوادگىِ گرم و بامحبت. اگر چنانچه نه، چشم خائن، دست خائن، زبان دو وجه، دل بىمحبت و بىاعتقاد به همسر و همسرى وجود داشت، ولو ظاهرسازىهائى هم باشد، محیط خانواده سرد میشود.
امام نقش زنان را فهمید
امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمى که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى که از مراکز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد.
از خود گذشتگی زن و قدر دانی به خاطر این ایثار
بعضى میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضى میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضى تحصیلات عالیه هم داشتند – من دیدم زنانى را از این قبیل – گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنى قدردانى شود.
نقش ومسئولیت زن و مرد
چون زن در خانواده عنصر محورى است. اما اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشى نداشته باشد. مردهاى بىخیال، مردهاى بىعاطفه، مردهاى عیاش، مردهاى قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستى بر روى کار زنهاى خانهدار ارزشگذارى ویژه بشود.
مهریه های سنگین
این مهریههاى سنگین به خیال اینکه میتواند پشتوانهى حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالى که اینجور نیست. حداکثر این است که شوهر از دادن امتناع میکند، میبرندش زندان؛ یک سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزى نمیرسد؛ او بهرهاى نمیبرد، جز اینکه کانون خانوادهاش هم متلاشى میشود. اینکه در اسلام از حضرت امام حسین (علیهالسّلام) نقل شده که فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نکردیم، به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بکند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم – دوازده و نیم اوقیه – مقید به این کار بشود. آنها میتوانستند، اما کمش کردند. این کم کردن، با یک محاسبه است؛ این خیلى خوب است.
مسئلهى محرم و نامحرم در اسلام جدى است!
مسئلهى محرم و نامحرم در اسلام جدى است. البته بخش عمدهاى از این قضیهى محرم و نامحرم باز برمیگردد به خانواده. یعنى چشم پاک و دل بىوسوسه و ریب براى هر یک از زوجین موجب میشود که محیط خانواده از طرف او تقویت و گرم شود؛ مثل یک کانون گرمابخشى، محیط را گرم میکند. اگر آن طرف مقابل هم همین چشم پاک و دل خالى از وسوسه را داشت، طبعاً این دوجانبه خواهد شد و محیط میشود محیط کانون خانوادگىِ گرم و بامحبت. اگر چنانچه نه، چشم خائن، دست خائن، زبان دو وجه، دل بىمحبت و بىاعتقاد به همسر و همسرى وجود داشت، ولو ظاهرسازىهائى هم باشد، محیط خانواده سرد میشود.
اصولی که باید برای حضور زن در اجتماع دیده شود .
زنها نصف جامعهاند و خیلى خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهى اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسى را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئى و مادرى است – تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردى داشتیم که خانمهائى اینطور عمل میکردند. البته یک قدرى به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهدارى کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتى کاملاً موافق هستیم که به این قضیهى اصلى ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد.
اشتغال بانوان
اشتغال بانوان از جملهى چیزهائى است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهاى اجتماعى موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادى باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسى و اجتماعى و فعالیتهاى خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است.
جنسیت یک امر ثانوى است
هم در مسئلهى خود زن، هم در مسئلهى خانواده، اسلام حرفهاى جالب، برجسته و مهم دارد. اولاً نگاه اسلام به جنسیت، یک نگاه درجهى دو است؛ نگاه اول و درجهى یک، حیث انسانیت است؛ که در آن، جنسیت اصلاً نقشى ندارد. جنسیت یک امر ثانوى است، یک امر عارضى است؛ در کارکردهاى زندگى معنا پیدا میکند، در سیر اصلى بشر هیچ تأثیرى ندارد و معنائى پیدا نمیکند. حتّى کارهایشان با هم متفاوت است. «جهاد المرأة حسن التّبعّل»؛(9) یعنى ثواب مجاهدت آن جوانى را که رفته توى میدان جنگ و جان خودش را کف دستش گرفته، به خاطر این کار، به این زن میدهند؛ چون این کار هم زحمتش کمتر از آن نیست. البته شوهردارى خیلى سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقىهاشان، با صداى کلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنى بتواند با این شرائط، محیط خانه را گرم و گیرا و صمیمى و داراى سکینه و آرامش – سَکَن – قرار بدهد، خیلى هنر بزرگى است؛ این واقعاً جهاد است؛ این شعبهاى از همان جهاد اکبرى است که فرمودهاند؛ جهاد با نفس است.
زن و مرد هیچ فرقى ندارند. خب، شما ببینید در تقرب الىالله، یک زنى مثل حضرت زهرا، مثل حضرت زینب، مثل حضرت مریم هستند؛ رتبهشان، رتبههاى فوق تصور امثال ماهاست. در آیهى شریفهى سورهى احزاب، زن و مرد هیچ فرقى با هم ندارند؛ شاید اصلاً این هم به خاطر همین است که خواستند آن تصورات جاهلى مربوط به زن را بکوبند: «انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصدّقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاکرین الله کثیرا و الذّاکرات». از اسلام تا ذکر، یک فاصلهاى است. یک سلسله مدارک متدرّجى هم وجود دارد. آدم در این تعبیرات دقت کند، این را پیدا میکند. «اعدّالله لهم مغفرة و اجرا عظیما».(3) همه جا مرد، زن: مردِ خاشع، زنِ خاشع؛ مردِ متصدق، زن متصدق؛ با هم هیچ فرقى ندارند.
زن از نظر جبههى دشمنان ما
در این سى و دو سال، مسئلهى زن از نظر جبههى دشمنان ما، در یکى از بالانشینهاى جدول اعتراضها به ماست. از اول انقلاب روى مسئلهى زن تکیه کردند، به ما اعتراض کردند، در ردیف تروریسم و در ردیف نقض حقوق بشر قلمداد کردند. هنوز هیچ خبرى هم نبود. معلوم هم نبود که جامعهى اسلامى با جنس زن چه کار خواهد کرد. آنها شروع کردند که: اسلام علیه زن است، اسلام چنین است. البته این مسئله تا امروز هم ادامه دارد. خب، ما در این زمینه بایستى مواجهه کنیم، مقابله کنیم. افکار عمومى جهان را نمیشود دستکم گرفت. همه که مغرض نیستند، همه که خباثت ندارند؛ خباثت مال یک عدهى خاص است، مال سیاستگران و سیاستسازان و برنامهریزان و اینهاست؛ ما نباید اجازه بدهیم که عامهى مردم دچار این اغواى بزرگ قرار بگیرند؛ لذا باید وارد شویم.
فمینیستها
بزرگترین ضربه و اهانت به کرامت زن را همین سیاست غربى دارد انجام میدهد. همین فمینیستهاى افراطى هم – که خب، لایههاى متعددى دارند – من حیث لایشعر دارند به زن ضربه میزنند.
در همان پروتکلهاى صهیونیسم کاملاً پیشبینى شده. یعنى ضایع کردن جنس زن و او را مظهرى براى استفادهى شهوانى مرد قراردادن، در مواد آن پروتکلها هست. حالا ممکن است کسى در اعتبار و صحت سند آن پروتکل خدشه کند، لیکن وقتى آدم دستگاه صهیونیسم و شبکهى تبلیغاتى صهیونیسم را ملاحظه میکند، مىبیند عملاً همین کار را میکنند
عرضهى جنسى زن در مقابل مرد…
در غرب، بخصوص در آمریکا و در شمال اروپا – کشورهاى اسکاندیناوى – مراکز مهمى وجود دارد که اصلاً بناى کارش بر عرضهى جنسى زن در مقابل مرد است؛ در روزنامهها و مجلات هم تبلیغ میشود، هیچ کس هم اعتراض نمیکند! این شده عرف، این شده عادت. چه ضربهاى براى زن از این بالاتر؟ الگو درست کردن براى زنان به این شکل – زنانِ خودشان را میگویم، و کشورهائى که دنبالهرو آنهایند، نه زنان ما را – یکى از بزرگترین ضربههائى است که دارند میزنند. بنابراین نباید در مقابل این فرهنگ غلط انفعال داشت. غرب در قضیهى زن و خانواده، در یک گمراهى و ضلالت عمیقى به سر میبرد. فقط خانواده نیست؛ بلکه در مورد شخصیت زن، هویت زن، غرب در یک گمراهى عجیبى است.
زن را ضایع می کنند…
زن را ضایع میکنند. یعنى آنچنان رسم و عرف و عادتِ لایتخلف شده که کسانى جرأت نمیکنند برخلاف آن رفتار کنند. در یک مجلس رسمى، یک مرد باید با لباس رسمى بیاید؛ پاپیون بزند، یقهاش بسته باشد، آستینش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارک بپوشد، نه اجازه دارد تىشرت بپوشد؛ اما یک خانم در همان جلسهى رسمى، حتماً بایستى بخشهاى مهمى از بدنش عریان باشد؛ اگر پوشیدهى کامل بیاید، محل اشکال است؛ اگر بدون جذابیتها بیاید، محل اشکال است؛ اگر آرایشنکرده بیاید، محل اشکال است! این شده عرف. افتخار هم میکنند.
نوشته شده در تاریخ
چهارشنبه 91 فروردین 16 توسط
محمد
طبقه بندی: رهبرم سید علی
طبقه بندی: رهبرم سید علی