عشق دو سویه در مورد ائمه(ع) چگونه است؟ مثلاً آیا وقتى ناگهان یاد مولا امام زمان(عج) یا امام رضا(ع) در دل ما مى افتد و چشمان ما پر از اشک مى شود و بى اختیار قلبمان متوجه آن حضرات مى شود، ایشان به ما توجه مى کنند یا خیر در یک لحظه اختیارِ قلب انسان را مى گیرند؟ خواهشمند است بیش تر توضیح دهید؟
روابط انسان ها انواع مختلف دارد. برخى از رابطه ها مسؤول اعتبارى و قراردادى است و تنها براى حل مشکلات و سهولت در امور زندگى ایجاد گردیده است. رابطه یک مسؤول و افراد زیر دستش این گونه است؛ یعنى امرى قراردادى است و از نظر وجودى در ذات طرفین تأثیرى ندارد؛ به عبارت دیگر، فردى که رئیس یک اداره یا مؤسسه مى شود، این عنوان بر واقعیت وجودى و مایه هاى درونى اش چیزى نمى افزاید و حتى گاه جاى طرفین در این رابطه عوض مى شود و رئیس زیردست و زیردست رئیس مى گردد.
گاه رابطه واقعى و تکوینى است و قرارداد دو طرف هیچ تأثیرى در آن ندارد. این نوع رابطه تحت اختیار و انتخاب دو طرف نیست؛ رابطه اى وجودى است که سهم وافرى از حقیقت و واقعیت دارد. رابطه بین پدر و مادر و فرزندان از این قبیل است؛ یعنى در تکوین ریشه دارد و منشأ آثار بسیارى مانند محبت و علاقه و ظهور عواطف و احساسات است. این گونه رابطه هاى حقیقى، سرچشمه بسیارى از زیبایى ها و خلاقیت ها و صفات عالى انسانى و خدایى است. دخترى که شاید در منزل پدر چندان احساس مسؤولیتى نداشته باشد؛ بسیارى اوقات بر طبل تنبلى و بى عارى مى کوبد و خود را مهمان دائمى خانواده تصور مى کند، پس از ازدواج هنگامى که در نیمه شب صداى گریه نوزاد دلبندش را مى شنود، سراسیمه از خواب مى پرد و سختى بى خوابى را از یاد برد.
رابطه بین انسان و خالق هستى از نوع رابطه هاى اصیل و استوار است، در اعماق جان و فطرت دارد و بر قلب و روح انسان خیمه زده است؛ رابطه اى بر اساس شوق خالق متعال به مخلوقش و احتیاج بنده ضعیف به خداى غنىّ و عزیز مى باشد:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
در حدیث قدسى آمده: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقى بهم لماتوا شوقاً؛ اگر بندگانى که به من پشت کرده و از من روى برگردانیده اند، مى دانستند چقدر مشتاق آن هایم، از شدت شور و شوق جان مى سپردند».
البته رابطه خداوند و همه بندگان یکسان نیست و در برخى موارد قوى تر و محکم تر است؛ یعنى خداوند به بندگانى که بیش از دیگران آداب بندگى و رسم تقوا و عبودیت را مراعات مى کنند، لطف و عنایت ویژه دارد با آن که لطف او گسترده و فراگیر است و همه مخلوقات زیر چتر لطف و رحمت او قرار دارند. رابطه اولیاى خداوند متعال و پیروان و شیعیان آن ها نیز سایه اى از همان رابطه عمیق بندگان و خداوند است. این رابطه معنوى و استوار براى کسانى که از چارچوب این رابطه بیرونند به خوبى قابل درک نیست.
در فرهنگ شیعه، رابطه امام معصوم و شیعیان ازلى است و عمقى به ژرفاى دریا و لطافتى به نرمى نسیم بهارى و ثمرى به شیرینى بهشت دارد. در حدیثى از حضرت صادق(ع) مى خوانیم: «رحم الله شیعتنا! خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا، یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا؛ خداوند شیعیان ما را مورد لطف خاص خویش قرار دهد. آن ها از زیادى سرشت ما خلق شده اند و وجودشان را با آب ولایت ما سرشته اند و [به همین دلیل ] در شادى ما شادان و در غم و غصه ما غمناکند».
این رابطه رابطه اى بس عمیق و دقیق است که روح ائمه(ع) را به روح شیعیانشان پیوند زده، به گونه اى که غم و شادى هر کدام در دیگرى اثر مى گذارد؛ هر کدام به عالم روح دیگرى نفوذ مى کند و از آن اثر مى پذیرد. یکى از شیعیان حضرت على(ع) به نام «رمیله» چنین مى گوید: من دچار تبى شدید شدم. هنگامى که از شدت آن کاسته شد، غسل کردم و براى رسیدن به ثواب نماز جمعه و درک فضیلت نماز با مولایم على(ع)، به مسجد آمدم.
زمانى که حضرت(ع) به منبر شتافت و مشغول سخنرانى شد، دوباره تبم شدت یافت. بعد از نماز به دیدار على(ع) رفتم. حضرت علت بیمارى و ناراحتى ام را پرسید و من توضیح دادم. حضرت فرمود: اى رمیله، هر مؤمنى که بیمار مى شود، ما نیز بیمار مى شویم و حزن و اندوه او ما را محزون و غمناک مى سازد و هر دعایى که مى کند ما به دنبالش «آمین» مى گوییم و اگر دعا نکند ما برایش دعا مى کنیم.
این ارتباط مقدس و عمیق، ارواح اولیاى الاهى و شیعیانشان را به منزله روح واحد قرار داده و چنان آن ها را به هم پیوسته که ابوبصیر، از یاران حضرت صادق(ع)، مى گوید: در مجلسى از حضرت(ع) پرسیدم: گاهى بدون علت خاص دچار غم و غصه یا سرور و خوشحالى مى گردم، علت چیست؟
حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «انّ ذلک لحزن و فرح یصل الیکم منّا اذا دخل علینا حزن او سرور کان ذلک داخلاً علیکم لانّا و انتم من نور الله عزّوجلّ؛ این حزن و شادى که گاه سراغ شما مى آید اثر آن غم و سرورى است که در ما ایجاد مى گردد؛ و چون ما و شما هر دو از نور خداوند متعال خلق شده ایم، این حالات ما در شما نیز اثر مى گذارد».
بنابراین، مى توان گفت هنگامى که ما به یاد اولیاى الاهى و عظمت و بزرگوارى آنان مى افتیم یا مصیبت ها و غم هاى آن ها را به یاد مى آوریم و قلبمان متوجه آنان مى گردد و دریاى دلمان به موج مى افتد و آسمان قلبمان ابرى و جویبار چشممان پر از گوهرهاى پربهاى اشک مى گردد، در اثر همان پیوند شدید روحى بین ما و آن ها است و در واقع عنایت و مهر آن ها به ما رانشان مى دهد؛ یعنى با لطف و توجه آن ها آن رابطه عمیق که شاید مورد غفلت ما قرار گرفته و قدرى مخفى شده دوباره خود را آشکار مى سازد و حالات ما واکنشى در برابر لطف و عنایت و فقیرنوازى آن ها است.
البته باید زمینه این لطف و عنایت را خود فراهم سازیم و با شخم زدن زمین سخت دل، موقعیتى مناسب براى رشد بذر محبت آن ها پدید آوریم تا این بذر به درختى تناور تبدیل گردد؛ به بار نشیند و میوه هاى شیرین محبت و ولا و اطاعت به ما ارزانى دارد.
ما باید با کم رنگ کردن حجاب ها و غفلت ها و آماده ساختن خانه دل براى پذیرایى از محبت و عنایت آن ها به استقبال لطف و توجه آن ها رویم و خود را در برابر وزش نسیم هاى رحمت وجود آن ها که پرتوى از رحمت و کرم الاهى است، قرار دهیم و مشام جان را از شمیم محبت و ولاى آن ها عطرآگین سازیم.
طبقه بندی: دینی