شرائط تحقق قصد اقامت
س: کسى قصد ده روز کرده است و یک نماز چهار رکعتى قضا خوانده است. آیا قصد اقامت ده روز وى محقق شده است که در صورت انصراف ناگهانى از اقامت ده روز، همچنان تا زمان حضور، نمازها را تمام بخواند؟
ج) در فرض مرقوم قصد اقامت ده روز محقق نشده و نماز او شکسته است.
روز شرعى
س: در قصد اقامت ده روز، روز از چه موقع مورد نظر حضرتعالى است؛ اذان صبح یا طلوع آفتاب؟
ج) روز از اذان صبح شروع مىشود.
میزان دقیق اقامت شرعى
س: با توجه به اینکه بنده مقلد حضرتعالى مى باشم (در مورد قصد ده روز مسافر در جایى) آیا مدت زمان حساب اقامت در آنجا از نظر حضرتعالى ده شبانهروز کامل است یا فقط ده روز کامل هر چند شبها از ده روز کمتر باشد؟
ج) قصد ده روز کامل از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم کافى است و اگر از بین روز شروع کند تا همان ساعت از روز یازدهم باید بماند.
اقامت سىروزه بدون قصد اقامت
س: اگر کسى با تردید سى روز کامل در جایى بماند (هنگام اذان صبح روز اول وارد محل اقامت شده است) آیا نماز شام سىام را باید تمام بخواند یا شکسته؟
ج) در فرض سؤال بعد از گذشتن سى روز، اگرچه مقدار کمى در آن مکان بماند، باید نماز را تمام بخواند.
وطن سوم غیراصلى
س: به غیر از وطن اصلى چند محل را مىتوان به عنوان وطن انتخاب کرد؟
ج) داشتن دو وطن اتخاذى (جدید) اشکال ندارد ولى اگر خواست سه وطن اتخاذ کند که در هر یک در طول سال چهار ماه زندگى کند منوط به صدق عرفى وطن است وگرنه وطن سوم اشکال دارد.
خروج مکرر از حدّ ترخّص
س: یک روز قبل از ماه مبارک رمضان در منزلى کنار دریاى خزر براى مدت 20 روز قصد اقامه نمودیم. فاصله منزل تا اولین روستا که آن روستا به خانهها و مغازههاى شهر بابلسر تقریباً وصل مىشد دو کیلومتر بود. از ابتدا قصدمان این بود که براى خرید روزانه و نماز ظهر و عصر هر روز قبل از اذان ظهر به شهر برویم و مىرفتیم. تمام این مدت را روزه گرفته و نمازها را چه در شهر و چه در منزل تمام خواندهایم. آیا تکلیفمان را درست انجام دادهایم؟
ج) در صورتى که شهر خارج از حدّ ترخص محل اقامت شما بوده و مجموع ایاب و ذهاب شما در تمام ده روز بیشتر از هفت ساعت بوده، حکم مسافر را داشتهاید و باید نمازها را شکسته خوانده و روزه نمىگرفتید و در صورت تخلف از وظیفه باید قضاى آنها را بهجا آورید.
حدّ ترخّص در اماکن متصل به هم
س: در یک قصبه یا روستاى بزرگ تقریباً شش ده کوچک در طول هم قرار دارند و همگى یک قصبه محسوب مىشوند. آیا حد ترخص براى شخص مسافرى که مىخواهد به هشت فرسخى سفر کند، آخرین حدود ده بالاست یا ششمین ده و در صورتى که آخرین حدود ده بالا به عنوان حد ترخص معین شد در موقع برگشت، اگر مجبور شود شب را در ششمین ده بیتوته کند و به ده خودش نرسد آیا باید نمازش را قصر بخواند یا تمام؟
ج) اگر عرفاً چند محل مجزا محسوب مىشوند، حدّ ترخّص براى هر ده مجزا محسوب مىشود.
مفهوم اعراض از وطن
من متولد شهرستان شهریار هستم و تا بیست سالگى همانجا ساکن بودهام. بعد از ازدواج به تهران رفتم و حدود هشت سال نیز ساکن تهران بوده و آنجا را هم به عنوان وطن انتخاب نمودم. در سال 1380 به قم آمدیم و در قم قصد توطن نمودیم، بعد از مدتى تصمیم گرفتیم دیگر به تهران و شهریار برنگردیم. خدمت عالمى رفتیم ایشان فرمودند همین که دوست نداشته باشید به شهریار و تهران برگردید یعنى اعراض کردهاید و دیگر آنجا حکم مسافر را دارید، آیا این کلام صحیح است؟ در ضمن اگر من از اعراض خودم پشیمان شده باشم آیا راهى براى تغییر نظر هست؟
ج) مراد از اعراض، عدم علاقه به بازگشت نیست بلکه منظور خروج از وطن با تصمیم به عدم بازگشت به آن براى سکونت است و در صورت تحقق اعراض، دیگر حکم وطن مترتب نخواهد شد، مگر اینکه بازگردید و قصد زندگى در مدت قابل ملاحظهاى مثل حدود هفت، هشت سال در آنجا را داشته باشید.
س: کسى قصد ده روز کرده است و یک نماز چهار رکعتى قضا خوانده است. آیا قصد اقامت ده روز وى محقق شده است که در صورت انصراف ناگهانى از اقامت ده روز، همچنان تا زمان حضور، نمازها را تمام بخواند؟
ج) در فرض مرقوم قصد اقامت ده روز محقق نشده و نماز او شکسته است.
روز شرعى
س: در قصد اقامت ده روز، روز از چه موقع مورد نظر حضرتعالى است؛ اذان صبح یا طلوع آفتاب؟
ج) روز از اذان صبح شروع مىشود.
میزان دقیق اقامت شرعى
س: با توجه به اینکه بنده مقلد حضرتعالى مى باشم (در مورد قصد ده روز مسافر در جایى) آیا مدت زمان حساب اقامت در آنجا از نظر حضرتعالى ده شبانهروز کامل است یا فقط ده روز کامل هر چند شبها از ده روز کمتر باشد؟
ج) قصد ده روز کامل از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم کافى است و اگر از بین روز شروع کند تا همان ساعت از روز یازدهم باید بماند.
اقامت سىروزه بدون قصد اقامت
س: اگر کسى با تردید سى روز کامل در جایى بماند (هنگام اذان صبح روز اول وارد محل اقامت شده است) آیا نماز شام سىام را باید تمام بخواند یا شکسته؟
ج) در فرض سؤال بعد از گذشتن سى روز، اگرچه مقدار کمى در آن مکان بماند، باید نماز را تمام بخواند.
وطن سوم غیراصلى
س: به غیر از وطن اصلى چند محل را مىتوان به عنوان وطن انتخاب کرد؟
ج) داشتن دو وطن اتخاذى (جدید) اشکال ندارد ولى اگر خواست سه وطن اتخاذ کند که در هر یک در طول سال چهار ماه زندگى کند منوط به صدق عرفى وطن است وگرنه وطن سوم اشکال دارد.
خروج مکرر از حدّ ترخّص
س: یک روز قبل از ماه مبارک رمضان در منزلى کنار دریاى خزر براى مدت 20 روز قصد اقامه نمودیم. فاصله منزل تا اولین روستا که آن روستا به خانهها و مغازههاى شهر بابلسر تقریباً وصل مىشد دو کیلومتر بود. از ابتدا قصدمان این بود که براى خرید روزانه و نماز ظهر و عصر هر روز قبل از اذان ظهر به شهر برویم و مىرفتیم. تمام این مدت را روزه گرفته و نمازها را چه در شهر و چه در منزل تمام خواندهایم. آیا تکلیفمان را درست انجام دادهایم؟
ج) در صورتى که شهر خارج از حدّ ترخص محل اقامت شما بوده و مجموع ایاب و ذهاب شما در تمام ده روز بیشتر از هفت ساعت بوده، حکم مسافر را داشتهاید و باید نمازها را شکسته خوانده و روزه نمىگرفتید و در صورت تخلف از وظیفه باید قضاى آنها را بهجا آورید.
حدّ ترخّص در اماکن متصل به هم
س: در یک قصبه یا روستاى بزرگ تقریباً شش ده کوچک در طول هم قرار دارند و همگى یک قصبه محسوب مىشوند. آیا حد ترخص براى شخص مسافرى که مىخواهد به هشت فرسخى سفر کند، آخرین حدود ده بالاست یا ششمین ده و در صورتى که آخرین حدود ده بالا به عنوان حد ترخص معین شد در موقع برگشت، اگر مجبور شود شب را در ششمین ده بیتوته کند و به ده خودش نرسد آیا باید نمازش را قصر بخواند یا تمام؟
ج) اگر عرفاً چند محل مجزا محسوب مىشوند، حدّ ترخّص براى هر ده مجزا محسوب مىشود.
مفهوم اعراض از وطن
من متولد شهرستان شهریار هستم و تا بیست سالگى همانجا ساکن بودهام. بعد از ازدواج به تهران رفتم و حدود هشت سال نیز ساکن تهران بوده و آنجا را هم به عنوان وطن انتخاب نمودم. در سال 1380 به قم آمدیم و در قم قصد توطن نمودیم، بعد از مدتى تصمیم گرفتیم دیگر به تهران و شهریار برنگردیم. خدمت عالمى رفتیم ایشان فرمودند همین که دوست نداشته باشید به شهریار و تهران برگردید یعنى اعراض کردهاید و دیگر آنجا حکم مسافر را دارید، آیا این کلام صحیح است؟ در ضمن اگر من از اعراض خودم پشیمان شده باشم آیا راهى براى تغییر نظر هست؟
ج) مراد از اعراض، عدم علاقه به بازگشت نیست بلکه منظور خروج از وطن با تصمیم به عدم بازگشت به آن براى سکونت است و در صورت تحقق اعراض، دیگر حکم وطن مترتب نخواهد شد، مگر اینکه بازگردید و قصد زندگى در مدت قابل ملاحظهاى مثل حدود هفت، هشت سال در آنجا را داشته باشید.
نوشته شده در تاریخ
سه شنبه 90 اسفند 9 توسط
محمد
طبقه بندی: رهبرم سید علی
طبقه بندی: رهبرم سید علی