حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم در ضمن بیانى مفصّل حکایت فرماید:
روزى یک نفر عرب بادیه نشین به قصد حجّ خانه خدا حرکت کرد و در حال احرام چند تخم کبوتر از لانه کبوتران برداشت ؛ و آن ها را شکست و خورد، سپس متوجّه شد که در حال احرام نباید چنین مى کرد.
و چون به مدینه بازگشت از مردم سؤ ال نمود خلیفه رسول اللّه صلى الله علیه و آله کیست ؟ و منزلش کجاست ؟
او را نزد ابوبکر بردند و او پاسخ آن را مسئله را ندانست .
و بالا خره در نهایت اءعرابى را نزد امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام آوردند و حضرت پس از مذاکراتى اظهار نمود: آنچه سؤ ال دارى از آن کودکى که در کلاس نزد معلم نشسته است بپرس که او جواب کافى را به تو خواهد داد.
اءعرابى گفت : (إ نّا للّه و إ نّا إ لیه راجعون )، پیغمبر خدا رحلت کرد و دین بازیچه افراد قرار گرفت و اطرافیان او مرتدّ شده اند.
ادامه مطلب