فلسفه نام گذاری
اسم به معنی نشانه و اسم گذاری نوعی نشانه گذاری است. از نظر علمی نوع اسم در شخصیت حال و آینده فرد بسیار مؤثر است و از نظر روان موجب نوع احساس نیک یا بد، حرکت یا رکود، رشد یا انحطاط است و به همین خاطر در اسلام راجع به آن توصیه های بسیاری شده است.
مثلاً اسلام خواسته است برای فرزندان نامی را برگزینند که سازنده و رشد دهنده باشد، وابستگی او را به مکتبی و اندیشه ای نشان دهد، موجب احساس غرور و سرافرازی او در حال و آینده باشد، او را به موضعگیری ویژه و مثبتی وا دارد، حتی در مواردی خط فکری و سیاسی آدمی را در حفاظت و احیای یک اندیشه نشان دهد.
رسول خدا به تناسب ابعاد متعدد شخصیتی فاطمه – سلام الله علیها – او را به اسامی و القاب متعددی می نامید که همه آنها زیبایند و غرور آفرین، رنگ مکتب و اندیشه اسلامی دارند و هر کدام به مناسبتی و در جائی به کار می رفته اند و یا نوعی از حالات و صفات فاطمه (سلام الله علیها ) را نشان می دادند.
اسامی حضرت فاطمه الزهرا
امام صادق – علیه السلام – فرمود: ان لفاطمه تسعه اسماء عند الله عزو جل. برای فاطمه – سلام الله علیها – در نزد خدا نه اسم است: فاطمه، والصدیقه، و المبارکه، و الزکیه، و الراضیه، والمرضیه، و المحدثه، و الزهراء و الطاهره.[1]
در شرح و توضیح این اسماء گفته اند او:
ادامه مطلب
آیت الله جوادی آملی نقل می کردند:
علامه طباطبائی فرمودند:
« در نجف، شخصی [عامی] مشهور به این شده بود که از اهل معرفت است و چشمش به باطن این عالم باز است.
این شخص روز پنج شنبه ای به قبرستان وادی السلام رفته بود و در حال بازگشت بود که جمعی از علماء، در راه بازگشت از او پرسیدند: شما در وادی السلام چه دیدید؟
ابتدا گفت: فاتحه ای خواندم و بازگشتم. آن عده چون از حال و مقام وی آگاه بودند. اصرا کردند که مشاهده خود را بگوید.
او پاسخ داد: من رفته بودم کنار آن قبرهایی که آماده ساخته بودند تا اگر کسی مُرد معطل کندن قبر برای وی نشوند و به سرعت مرده را در آن دفن کنند.
از قبرها پرسیدم: این علما می گویند: قبرها مار و عقرب دارند و مرده گنهکار را آزار و اذیت می کنند. آیا این کلام درست است؟
قبرها جواب دادند: ما مار و عقرب نداریم؛ هر کس با خود هر چه بیاورد، با آن همنشین خواهد شد. »
شاید ذکر این نکته مناسب باشد ، که آیات و روایات فراوانی این معنی را تأیید می کند از جمله این دو آیه:
« فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره؛ و من یعمل مثقال ذره شراً یره:
پس هر کس هموزن ذره ای، نیکی انجام دهد، (همان) را می بیند و هر کس هموزن ذره ای، بدی انجام دهد، (همان) را می بیند. سوره زلزال/آیات 7و8 »
طبقه بندی: دینی
دوال را محکم بر طبل مى زند. وقتى صداى آن بلند شد مردم هر چند مشغول نماز ودعا، جماعت و جمعه ، یا در مسجد و تکیه باشند، کار خود را رها کرده و با عجله خودرا به زیر پرچم آن ملعون مى رسانند. در حدیثى وارد شده : که پیغمبرى از پیغمبران الهى در مسجد با خداى خود مناجات مى کرد و مى گفت : خداوندا! از تو مى خواهم که شیطان را با سیمایش به من نشان دهى تا او را ببینم و برنامه و کار او را بشناسم . از خداوند فرمان رسید که : اى پیامبر! از مسجد بیرون رو او را خواهى دید. وقتى آن پیغمبر از مسجد بیرون آمد، ابلیس را دید که بر در مسجد ایستاده در حالى که پرچمى دردست ، و طبلى به گردن دارد و تیرى به کمر بسته است . آن پیغمبر فرمود:اى ملعون ! آنها چیست ؟گفت : اى پیامبر خدا! من هر روز با این وضع به در مسجد مى آیم و یکى از یاران خود را به داخل مسجد مى فرستم تا وقتى مردم سلام نماز را مى دهند، در دلایشان وسوسه کند. در این هنگام من دوال را بر طبل مى زنم و سه مرتبه به آواز بلندندا مى دهم . نداى اول این است که : ((الطمع الطمع ))چون این ندا به گوش جمعى از مردم طمع کار رسد، در همان ساعت روى از نماز بگردانند و در دل خود گویند: اگر دیگر این جا توقف کنیم از فلان کار و فلان معامله باز مى مانیم ! پس زود بیرون آمده و به زیر پرچم من جمع مى شوند. چون هنگام مرگ ایشان رسد از این تیر زهرآلود به شکم ایشان مى زنم تا در شک و شبهه افتند وبدون ایمان و بدون توبه از دنیا بروند. نداى دوم من این است که : مى گویم : ((الحرص الحرص ))پس هر که در دل اوحرص دنیا باشد با خود مى گوید: اگر بیش از این توقف کنم ، دیگران خرید و فروش کنندو سود زیادى برند، ولى من از آن محروم مى شوم ! پس زود از مسجد بیرون مى آیند و زیرپرچم من جمع مى شوند. آواز سوم من این است که : ((المنع المنع ))چون این صدا به گوش مردم رسدبخیلان در دل خود گویند: اگر بیش از این در مسجد درنگ نماییم ، ممکن است فقیرى داخل شود و از ما چیزى بخواهد. با این وسوسه زودتر خود را به بیرون از مسجد رسانده و به زیر پرچم من مى آیند . در این هنگام من به ایشان مى گویم : خوش آمدید، شما از یاران و لشکریان مایید. ولى آنان که در جاى خود نشینند و تعقیب نماز بخوانند، از بندگان خالص خدا خواهند بود که حق تعالى درباره آنها فرمود: الاعبادک منهم المخلصین ((شیطان به خدا گفت : تمام بندگان را گمراهمى کنم - مگر بندگان مخلص را))
طبقه بندی: دینی
قطعا خداوند دعای گناهکاران را در صورتی که واقعا توبه کرده باشند استجابت خواهد نمود و امـام عـلـى(ع ) فرمود: گـناهى که پس از ارتکاب آن فرصت گزاردن دو رکعت نماز و طلب عافیت و آمرزش از خدا را بیابم، مرا غمگین نسازد.[1]
و اما شرایط استجابت دعا:
خداوند تبارک و تعالی هر دعایی را مقرون اجابت قرار داده است.«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الْدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِى وَ لْیُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛[بقره/186. ]و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه که مرا مىخواند پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.» ولی برای استجابت شرایطی است که به بیان برخی از آنها پرداخته میشود:
ادامه مطلب
همان گونه که انسان، خاک نیست، بلکه از خاک آفریده شده، شیطان نیز آتش نبوده، بلکه از آتش آفریده شده است و همان گونه که خاک می تواند به انسان، آسیب برساند، آسیب رساندن آتش به شیطان نیز موضوعی محال و دور از ذهن نیست، چنان چه نمونه های بسیاری وجود دارد که موادی با منشأ یکسان، بر یکدیگر تأثیر منفی گذاشته و به آنان آسیب می رسانند و نیز ویژگی های برخی مواد، با اندک تغییری در آن، کاملاً برعکس خواهد شد. فرد به ظاهر دانشمندی در جلسه ای که بهلول عاقل در آن شرکت داشت، این مسئله را مطرح نمود. مدتی بعد بهلول، پیشانی آن مرد را با کلوخی هدف قرار داده و سر او را مجروح و خون آلود نمود و در پاسخ اعتراض او بیان داشت که آیا مگر این کلوخ از خاک نیست و آیا مگر تو از خاک آفریده نشدی؟!
ادامه مطلب
ابزار شیطان به قدری گسترده است که از سوژههای مذهبی هم نمیگذرد واز مذهب علیه مذهب خرج میکند همانطور که خود شیطان برای گمراه کردن آدم و حوا قسم یاد میکند که من از ناصحین هستم...
ادامه مطلب
یکی از مسائلی که در حکومتهای آخرالزّمان مطرح است، بنا بر اخباری که از معصومان(علیه السلام) وارد گردیده است، سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی میباشد:
امیر مؤمنان(علیه السلام) میفرماید: «... و آن هنگامی است که زنها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.»1
«هنگامی که زنها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آنها عملی نگردد.»2
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «و زنان را میبینی که بهسان مردان، مجالس (کنفرانس) راه میاندازند.»3
وضعیّت اقتصادی زنان در آخرالزمان
یکی از مهمترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است، مسائل و مشکلات اقتصادی است. نابسامانی عظیم اقتصادی در سرتاسر جهان به وقوع میپیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود؛ بلکه بیشترین ضربه را آنها خواهند خورد.
امام صادق(علیه السلام) در بیان نشانههای ظهور میفرمایند: «بعضی از مردان را میبینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق میکنند.»4
حضرت علی(علیه السلام) در بیان نشانههای ظهور میفرمایند: «زنان در آخرالزّمان به خاطر حرص به دنیا در کسب و کار همسران خود شرکت مینمایند.»5
امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «ظاهر میشود در آخرالزّمان که بدترین زمانهاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»
ادامه مطلب
نگاه حرام
در مکتب انسان ساز اسلام، پاکدامنی از ارزش های والای انسانی به حساب می آید و در مقابل، بی عفّتی و بی بندوباری جنسی محکوم شده است. اسلام نخست با راهنمایی و هدایت،مسائل جنسی و شهوانی را کنترل و تعدیل می کند، مسلمانان را به عفاف و پاکدامنی فرا می خواند، سپس با تدابیر حکمت آمیز و اصولی زمینه های انحراف را از میان بر می دارد. هم به پیروان خویش دستور می دهد، بی عفتی نکنند و هم از آنان می خواهد که اسباب لغزش و گناه دیگران را فراهم نسازند.
چشم چرانی، اولین قدم انحراف
گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی «چشم چرانی» و نگاه به نامحرم است. نگاههای آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَه»[1]
چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس دیگران،خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است.شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ…»[2]
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است….
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: «الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ»[3]
چشمها، کیمنگاه های شیطان است.
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
برخى به گمان خودسازى، به وادى علم و حکمت رو میآورند و عمرى را به فراگیرى علوم و اصطلاحات سپرى مى کنند و در پایان راه زندگى، جز ذهنى انباشته از علوم و اصطلاحات، چیزى نصیبشان نخواهد بود و وجودشان از ارزشهاى متعالى انسانى و کمالات والاى الهى بىبهره خواهد بود. قرآن کریم اینان را به چهارپایانى تشبیه نموده است که کتابهاى فراوانى را بر پشت خود حمل مى کنند، امّا بهرهاى از آن کتب نصیبشان نیست. مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوریةَ ثُمَّ لَم یَحمِلُوها کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفاراً :مثال کسانى که دانش تورات را حاملند، امّا حقایق و ارزشهاى آن را حامل نیستند، همچون الاغى است که کتابهایى را حمل مى کند.[1] پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مى فرمایند :مَن تَعَلَّمَ العِلمَ وَ لَم یَعمَل بِما فیهِ حَشَرَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ اَعمى :هر که علم بیاموزد و به آنچه در آن است عمل نکند، در روز قیامت خداوند او را کور محشور مى کند.[2]
ادامه مطلب
و بارها تذکر داده که ایمان به روز جزا (روز رستاخیز) همتراز ایمان به خدا و یکى از اصول سه گانه اسلام است که فاقد آن (منکر معاد) از آیین اسلام خارج و سرنوشتى جز هلاکت ابدى ندارد.
و حقیقت امر نیز همین است،زیرا اگر از جانب خدا حسابى در کار و جزاء و پاداشى در پیش نباشد،دعوت دینى که مجموعهاى از فرمانها خدا و اوامر و نواهى اوست،کمترین اثرى در بر نخواهد داشت و وجود و عدم دستگاه نبوت و تبلیغ در اثر،مساوى خواهدبود بلکه عدم آن بر وجودش رجحان خواهد داشت،زیرا پذیرفتن دین و پیروى از مقررات شرع و آیین،خالى از کلفت و سلب آزادى نیست و در صورتى که متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد هرگز مردم زیر بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبیعى دستبر نخواهند داشت.
و از اینجا روشن مىشود که اهمیت تذکر و یاد آورى روز رستاخیز، معادل با اهمیت اصل دعوت دینى است.
و هم از اینجا روشن مىشود که ایمان به روز جزاء مهمترین عاملى است که انسان را به ملازمت تقوا و اجتناب اخلاق ناپسندیده و گناهان بزرگ وادار مىکند چنانکه فراموش ساختن یا ایمان نداشتن به آن،ریشه اصلى هر بزه و گناهى است.خداى متعال در کتاب خود مىفرماید: ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب (1)
ادامه مطلب