جناب عمربنخطاب از زمان جاهلیت شرب خمر داشته و با وجود این که آیات الهی در موضوع نهی از شرب مسکرات - به نقلهایی - در شأن وی نازل میگردد و با وجود این که وی علنا اعلام میکند که این پایان نوشیدن اوست (1)... با این حال او نمیتواند این عادت دیرینه خود را ترک کند
و آنچه بسیار گزارش شده اهتمام بینظیرش به نوشیدن مسکرات است (2)که حتّی پیمانه لحظات احتضار او را نیز پر میکند و به نقلهای تاریخی نبیذ همان نوشیدنی است که جناب خلیفه در بستر مرگ آن را میطلبد و مینوشد تا آنجا که از محل جراحتاش سرریز میشود (3)...
ادامه مطلب
امیرالمؤ منین (ع ) فرمود: از آن وقتى که مادر، مرا زاده است پیوسته مظلوم بوده ام حتى وقتى که به برادرم عقیل درد چشم اصابت کرد، مى گفت : به چشم من دارو نریزید تا به چشم على دارو بریزید. با این که درد چشم نداشتم به چشم من دوا مى ریختند.
محدث بزرگ ثقه الاسلام کلینى از سدیر نقل مى کند که گفت : در محضر امام باقر(ع ) بودیم ، سخن از جریانات بعد از رحلت رسول خدا (ص ) و پریشانى و غربت حضرت على (ع ) به پیش آمد، مردى از حاضران به امام باقر(ع ) عرض کرد: (خدا کار تو را سامان دهد، عزت و شوکت بنى هاشم و بسیارى جمعیت آنها چه شد؟)
امام باقر (ع ) فرمود: (از بنى هاشم کسى باقى نمانده بود! (شوکت ) بنى هاشم با بودن جعفر طیار و حمزه (ع )، موجودیت داشت ، وقتى که جعفر و حمزه در گذشتند عموى پیامبر (ص ) و عقیل (برادر على (ع ) باقى ماندند، که از آزاد شدگان (در فتح مکه ) بودند.
اما والله لو ان حمزة و جعفر کانا بحضرتهما، ما وصلا الى ما وصلا الیه ، و لو کانا شاهدیهما لاتبقا نفسیهما.
آگاه باش ، سوگند به خدا اگر حمزه و جعفر (ع ) زنده و حاضر بودند، آن دو نفر (خلیفه ) به آن مقام که رسیدند، نمى رسیدند، و اگر حمزه و جعفر (ع ) شاهد و ناظر بودند، آن دو نفر جان سالمى از میان بیرون نمى بردند و خود را به هلاکت مى رساندند).
به خاطر همین تنهایى و مظلومیت است که نقل شده حضرت على (ع ) وقتى که به منبر مى رفت ، همیشه آخرین سخنش قبل از پایین آمدن از منبر، این بود ما زلت مظلوما منذ قبض الله نبیه (از آن هنگام که خداوند، پیامبرش را قبض روح کرد، همواره و همیشه مظلوم شدم ).بیت الحزان ، ص 160 و 161
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
یا علی مدد
اثبات کفر عمر و ابوبکر از کتب شیعه و سنی
اثبات کفر عمر و ابابکر از کتب اهل سنت:
1) بدعت گذار کافر است !
قال رسول الله صلی الله علیه واله: آَبیَ اللهُ آن یقبلَ عملَ صاحبِ بدعةٍ حتیّ یدع بدعتَه. (1)
خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتی که دعوت به بدعتش می کند قبول نمی کند.
قال رسول الله صلی الله علیه و اله: لا یقبل الله لصاحبِ بدعةٍ صوماً و لا صلوةً و لا صدقةً و لا حجّاً و لا عُمرةً و لا جهاداً و...یخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعرة من العجین. (2)
خدا هیچ عملی را از قبیل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمی کند و او از اسلام خارج میشود... .
قال رسول الله صلی الله علیه و اله: اهل البدع شرالخلق و الخلیفة (کنزالعمال)
اهل بدعت بدترین مخلوقات و موجودات هستند.
قال رسول الله صلی الله علیه واله: اهل البدع کلاب اهل النار (کنزالعمال)
اهل بدعت سگ های اهل آتش هستند.
عنه فی قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً هم اصحاب البدع و اصحاب الاهواء لیس لهم توبة. انا منهم بریء و هم منی بُراء. (کنزالعمال)
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله درباره این آیه قرآن: "کسانى که دین خویش را پراکنده کردند و گروه گروه شدند" فرمودند آنها اهل بدعت و اصحاب و یاران هوا و هوس هستند . برای ایشان توبه ای نیست. من از ایشان بیزارم و ایشان نیز از من بیزارند.
تا اینجا از کتب اهل سنت اثبات شد که بدعت گذار کافر است. حال سوال اینجاست که آیا عمر بدعت گذار بوده است یا خیر ؟ طبق اعتراف خود او در دین بدعتهای بسیاری را گذاشته است. مانند:
الف) بدعت حلال کردن شراب توسط عمر:
عمر می گفت: آب را داخل شراب کنید و بخورید مانعی ندارد! همچنین آورده اند یک وقتی مردم شام از سرما و سنگینی آب و بدی محصول زمین نزد عمر شکایت بردند. عمر به آنها اجازه داد که شراب را بجوشانند وقتی دو ثلث آن کم شد یک سوم باقیمانده را بیاشامند! (3)
جصاص داستان جالبی دراین رابطه از عمر نقل میکند. میگوید: یک روز عربی که شراب خورده بود. عمر خواست او را با تازیانه حد بزند عرب گفت: من همان شرابی را خوردم که خودت میخوری!!! عمر شراب خود را خواست و آن را با آب مخلوط نمود و گفت: هر کس در این موضوع شک کرد آب را داخل شراب نماید مانعی ندارد آنگاه پس از اینکه عرب را حد شراب زد خودش شراب را نوشید ! (4)
در حالی که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: هر چه را که زیادی آن مستی آورد کمی آن نیز حرام میباشد خواه مستی بیاورد یا نیاورد. (5)
ب) پایه گذاری بدعت قیاس توسط عمر:
ادامه مطلب
عشق دو سویه در مورد ائمه(ع) چگونه است؟ مثلاً آیا وقتى ناگهان یاد مولا امام زمان(عج) یا امام رضا(ع) در دل ما مى افتد و چشمان ما پر از اشک مى شود و بى اختیار قلبمان متوجه آن حضرات مى شود، ایشان به ما توجه مى کنند یا خیر در یک لحظه اختیارِ قلب انسان را مى گیرند؟ خواهشمند است بیش تر توضیح دهید؟
روابط انسان ها انواع مختلف دارد. برخى از رابطه ها مسؤول اعتبارى و قراردادى است و تنها براى حل مشکلات و سهولت در امور زندگى ایجاد گردیده است. رابطه یک مسؤول و افراد زیر دستش این گونه است؛ یعنى امرى قراردادى است و از نظر وجودى در ذات طرفین تأثیرى ندارد؛ به عبارت دیگر، فردى که رئیس یک اداره یا مؤسسه مى شود، این عنوان بر واقعیت وجودى و مایه هاى درونى اش چیزى نمى افزاید و حتى گاه جاى طرفین در این رابطه عوض مى شود و رئیس زیردست و زیردست رئیس مى گردد.
گاه رابطه واقعى و تکوینى است و قرارداد دو طرف هیچ تأثیرى در آن ندارد. این نوع رابطه تحت اختیار و انتخاب دو طرف نیست؛ رابطه اى وجودى است که سهم وافرى از حقیقت و واقعیت دارد. رابطه بین پدر و مادر و فرزندان از این قبیل است؛ یعنى در تکوین ریشه دارد و منشأ آثار بسیارى مانند محبت و علاقه و ظهور عواطف و احساسات است. این گونه رابطه هاى حقیقى، سرچشمه بسیارى از زیبایى ها و خلاقیت ها و صفات عالى انسانى و خدایى است. دخترى که شاید در منزل پدر چندان احساس مسؤولیتى نداشته باشد؛ بسیارى اوقات بر طبل تنبلى و بى عارى مى کوبد و خود را مهمان دائمى خانواده تصور مى کند، پس از ازدواج هنگامى که در نیمه شب صداى گریه نوزاد دلبندش را مى شنود، سراسیمه از خواب مى پرد و سختى بى خوابى را از یاد برد.
رابطه بین انسان و خالق هستى از نوع رابطه هاى اصیل و استوار است، در اعماق جان و فطرت دارد و بر قلب و روح انسان خیمه زده است؛ رابطه اى بر اساس شوق خالق متعال به مخلوقش و احتیاج بنده ضعیف به خداى غنىّ و عزیز مى باشد:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
در حدیث قدسى آمده: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقى بهم لماتوا شوقاً؛ اگر بندگانى که به من پشت کرده و از من روى برگردانیده اند، مى دانستند چقدر مشتاق آن هایم، از شدت شور و شوق جان مى سپردند».
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرجیم
داشتم با خودم فکر میکردم که من اسمم رو گذاشتم مسلمون و مذهبم شیعه هستش ,آیا واقعا هم شیعه هستم؟!!آیا واقعا راه معصومین رو طی میکنم و سعی دارم خودمو به چهارده معصوم علیه السلام نزدیک کنم؟شده تا بحال بشینم و یک نگاهی به اعمالم بندازم و دعا هایی که سر نماز و موقع عبادت میکنم رو بازنگری بکنم و ببینم آیا من در این دعاهایی که به درگاه خدای متعال سعی در فرستادنشون دارم چند تا از این دعاها برای غیر خودم بوده!!!چند بار نشستم برای دعا و اول مثل خانم فاطمه الزهرا (س) برای سایر مسلمین غیر خودم و برای همسایه ها دعا کردم؟وقتی یک نگاهی به اعمالم میندازم می بینم که چقدر کم عمل کردم !!حضرت علی(ع) فرموده اند شیعیان ما کسانی می باشند که به خاطر ولایت ما نسبت به یکدیگر بذل و بخشش می نمایند(بذل و بخشش شامل دعا در حق دیگران هم میشه) مایه برکت همسایگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر می برند.(کافی جلد3) آن حضرت چهار خصلت را بر شمرده اند که اگر کسی آنها را مراعات نماید اهل بهشت است که یکی از آن ها رفتار پسندیده با همسایگان است.(سفینه البحار) خوب می بینم که در این مورد یعنی دعا و یاری در حق دیگر مسلمانان و همسایگان کوتاهی کرده ام و ادعای شیعه بودن دارم!!
دوباره به فکر فرو می روم !!!باز دعاهایی که می کنم رو خاطرم میارم,راستی چرا من در اکثر دعاهایی که میکنم فقط برای این دنیا دعا کردم؟نظیر داشتن رزق فراوان و مال و اولاد و شفای بیماریم و...!مگه من قراره در این دنیا بمونم و مرگ سراغ من نمیاد و جهان آخرتی در کار نیست؟ای داد بی داد چقدر از حیات جاوید آخرت غافل بودم !!خداوند متعال در قرآن کریم از دو گروه دعا کننده یاد می کند:یک گروه آنان که چشم به دنیا دوختند و به جهان آخرت بی اعتنا هستند. آنها در مقام دعا هم از خداوند فقط دنیا را می خواهند و می گویند: خداوندا، آنچه می خواهی به ما بدهی در دنیا بده. چنین کسانی در آخرت بی بهره اند.گروه دوم کسانی هستند که هم نظر به دنیای خود دارند وهم اعتقاد و دعا برای آخرتشون که البته اینان از رستگاران هستن.نتیجه دعا برای هر دوی دنیا و آخرت یقینا رستگاری هستش.در حدیث آمده است که : (حضرت رسول صلى الله علیه و آله به عیادت مرد مسلمانى رفتند که از بیمارى رنج مى برد. حضرت به او فرمود: آیا دعا کردى و چیزى از او خواستى ؟ بیمار گفت : آرى : این گونه با خدا سخن مى گویم : بارالها، اگر مرا در آخرت مى خواهى عذاب کنى ، آن را در این دنیا برایم قرار ده .
حضرت فرمود: سبحان الله !تو طاقت چنین عذابى ندارى ، چرا نگفتى : ربنا ءاتنافى الدنیا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النار .
آن بیمار این گونه دعا کرد و خداوند شفایش داد.)خوب آیا من باز هم شیعه واقعی و رهرو معصومین هستم؟پناه بر خدا از غفلتی که کرده ام.
خوب حالا من تصمیم گرفته ام که سر نماز و دعا برای دیگر مسلمانان و شیعیان و همسایگانم هم دعا کنم و همچنین علاوه بر اینکه برای حاجات دنیوی ام دعا میکنم برای آخرتم هم حداقل به همان مقدار دعا کنم! اینجا باز از خودم می پرسم آیا من شیعه واقعی شدم؟و باز به فکر اعمالم میفتم!! خدای من !!! باز که من ایراد دارم!! می پرسید چه ایرادی؟! در جواب مثالی بزنم! وقتی که من و یا از اطرافیانم به بیماریی دچار میشویم شروع به نذر و نیاز کردن میفتیم و سفره نذری باز میکنیم جهت شفای بیماری و یا هر حاجت دیگر دنیوی که داریم مثل رفع مصیبت و گرفتاری و بلا و تنگی رزق و...و اگر هم سفره نذری باز نکنیم با نماز حاجت خواندن سعی میکنیم نظر خدای متعال رو بسوی خود جلب کنیم و رحمت و کمک خدا را بطلبیم!!چقد من غافلم از امام زمانم که غریب است و بارها از من که شیعه نامی هستم خواسته تا برای ظهورش دعا کنم !! واقعا تا بحال چند بار از این سفره های نذری باز کردیم به نیت اینکه بارالها ظهور آقایمان و سرورمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه را برسان!چند بار به نیت تعجیل در فرج آقا نماز حاجتی خوانده ام و گریه کردم در درگاه خدا که دل به تنگ آمده و زمان ظهور آن منجی را برسان!!(قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : افضل العباده انتظار الفرج) حال آیا من منتظر واقعی ام؟ باز هم من ادعای شیعه واقعی بودن را دارم؟طبق آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، شناخت حقیقی امام زمان(عج) شرط قبولی ایمان، تهذیب اعمال و ضامن برخورداری از هدایت الهی و حیات معقول هر انسان مسلمان و مؤمن است. لذا یکی از وظایف شیعیان و عاشقان منتظر در عصر غیبت، خواندن دعاهایی است که از طریق اهل بیت و ناحیة مقدّسة آن حضرت وارد شده است. از جمله دعایی که امام صادق(ع) آنرا به زراره تعلیم نمودند. ای زراره! اگر آن زمان را درک کردی، این دعا را بخوان:
اللهّم عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک، اللهّمّ عرّفنی رسولک فإنّک ان لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتّک، اللّهمّ عرّفنی حجّتک فأنّک إن لم تعرّفنی حجتّک ظللت عن دینی. (کلینی، همان، ج 1، ص 337).
بارخدایا! تو مرا به خود بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیغمبرت را نخواهم شناخت. بار خدایا! تو رسولت را به من بشناسان، که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد.
خداوندا! به ما یاری عطا کن تا از شیعیان و منتظران واقعی باشیم و از گمراهان و غافلان نباشیم.آمین یا رب العالمین
طبقه بندی: دینی
در زمان حضرت سلیمان، مردی سادهاندیش در حالی که سخت ترسیده و وحشتکرده بود و چهرهاش زرد و لبهایش کبود شده بود، خود را به حضرت سلیمان رسانید و گفت: ای سلیمان به من پناه بده! حضرت سلیمان پرسید چه شده است؟ او گفت عزرائیل با خشم به من نگاه کرد و من وحشت کردهام. حال از شما تقاضای عاجزانه دارم که به باد فرمان بدهید مرا به هندوستان ببرد تا از دست عزرائیل رهایی یابم. حضرت سلیمان نیز این کار را کرد.
روز بعد حضرت سلیمان، عزرائیل را دید و گفت چرا به این بینوا، خشمآلود نگاه کردی و باعث شدی که او از وطن خود آواره شده و بیخانمان گردد؟ عزرائیل گفت خداوند فرموده بود که من قریب همان ساعت، جان او را در هندوستان بگیرم، لذا وقتی او را در اینجا دیدم در فکر فرو رفتم و حیران شدم که چگونه جان او را در هندوستان بگیرم، در حالی که او اینجاست. و او از چهره تعجبانگیز من ترسید و من نگاه غضبآلودی به او نکردم. لحظاتی بعد به هندوستان رفتم و دیدم آنجاست و در نتیجه جانش را گرفتم.
آیه 8 سوره جمعه: قل ان الموت الذی تفرون منه فانه ملاقیکم...
ای رسول ما، بگو مرگی که از آن فرار میکنید، سرانجام به سراغتان آمده و شما را ملاقات خواهد کرد...
برگرفته از کتاب اندرزها و حکایات
طبقه بندی: دینی
1. در وضو
در تفسیر امام حسن عسکری(ع) در ثواب شروع وضو با بسمله آمده است: « وَ إِنْ قَالَ فِی أَوَّلِ وُضُوئِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ طَهُرَتْ أَعْضَاؤُهُ کُلُّهَا مِنَ الذُّنُوب؛[تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص 521] و اگرگفت بسم الله در آغاز وضویش، باعث پاک شدن همة اعضا از گناهان می شود.»
رسول خدا(ص) به فردی که دربارة ثواب وضو سؤال داشت، فرمود: «فَاعْلَمْ أَنَّکَ إِذَا ضَرَبْتَ یَدَکَ فِی الْمَاءِ وَ قُلْتَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ الَّتِی اکْتَسَبَتْهَا یَدَاکَ فَإِذَا غَسَلْتَ وَجْهَکَ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ الَّتِی اکْتَسَبَتْهَا عَیْنَاکَ بِنَظَرِهِمَا وَ فُوکَ بِلَفْظِهِ فَإِذَا غَسَلْتَ ذِرَاعَیْکَ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ عَنْ یَمِینِکَ وَ شِمَالِکَ فَإِذَا مَسَحْتَ رَأْسَکَ وَ قَدَمَیْکَ تَنَاثَرَتِ الذُّنُوبُ الَّتِی مَشَیْتَ إِلَیْهَا عَلَی قَدَمَیْکَ فَهَذَا لَکَ فِی وُضُوئِک؛[وسائل الشیعه] بدان! چون دستت در آب بری و بسم الله الرحمن الرحیم بگویی، گناهانی که دستهایت انجام داده فرو می ریزد و چون چهرة خویش را بشویی، گناهانی که چشمهایت با نگاه کردنشان انجام داده اند از بین می رود، همچنین گناهان دهانت که تلفظ کرده زدوده می شود و وقتی دو دست خود را از آرنج بشویی، گناهان، از دست راست و چپت فرو می ریزد و چون بر سر و پشت پاهای خود مسح کشی، گناهانی از بین می رود که قدمهایت به سوی آنها گام برداشته اند. پس این، پاداش وضوی تو است.»
حضرت علی(ع) می فرماید: «أَنَّ مَنْ تَوَضَّأَ فَذَکَرَ اسْمَ اللَّهِ طَهُرَ جَمِیعُ جَسَدِهِ وَ کَانَ الْوُضُوءُ إِلَی الْوُضُوءِ کَفَّارَةً لِمَا بَیْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ وَ مَنْ لَمْ یُسَمِّ لَمْ یَطْهُرْ مِنْ جَسَدِهِ إِلَّا مَا أَصَابَهُ الْمَاءُ؛[من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق] هر کس وضو بگیرد و نام خدا را ذکر کند (بسم الله الرحمن الرحیم بگوید) تمام بدنش پاک می شود و این وضو تا وضو[ی بعد]، خود کفارة گناهان میان دو وضو است و هر کس بسم الله نگوید، فقط اندامهایی که آب به آنها رسید پاک می شود.»
2. تعلیم به کودکان
ادامه مطلب
و از حضرت صادق علیه السلام روایتست که فرموده بود در وصیّت رسول خدا به علی علیهما و آلهما السّلام : یا علی وصیّت می کنم تو را در باب نفس خودت به چند خصلت پس حفظ کن آنها را، بعد از آن فرمود: خداوندا یاری کن او را و ذکر فرمود جمله ای از خصلتها تا اینکه فرمود:
((وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ))
بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز زوال و سه بار تکرار فرمود.
------------------------------------------------------------------------------------
سفارش جبرئیل به نماز شب
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
برترین نمازها (ی مستحب ) نماز نیمه شب است و چه اندک است به جا آورنده آن .(14)
و باز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
جبرئیل آن قدر مرا به نماز شب سفارش کرد تا این که گمان کردم نیکانِ امّتم شب را نمی خوابند مگر اندکی از آن .(15)
و باز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
خداوند حضرت ابراهیم را دوست خود انتخاب نکرد مگر برای دو کارش :
1 - اطعام به مستمندان 2 - نماز شب ، هنگامی که مردم در خواب بودند.(16)
14-کنز العمال : ج 7، ص 780، ش 21379.
15-کنز العمال : ج 7، ص 790، ش 21425.
16-میزان الحکمه : ج 5، ص 417.
------------------------------------------------------------------------------------
شب زنده داران در قیامت
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
در قیامت پس از آن که خداوند همه انسانها را جمع کند، منادی ندا می کند و می گوید:
پیش آیند کسانی که در نیمه های شب از بستر خواب دور می شدند و خدا را می خواندند و از خشم و غضبش بیمناک و به رحمتش امیدوار بودند. آن گاه جمعی پیش روند و قبل از دیگران به جایگاههای خود (در بهشت ) وارد شوند و بعد از آنان به حساب مردمِ دیگر رسیدگی نمایند.(19)
19-ارشاد القلوب : ج 2، ص 3 - 4 (باب 22).
------------------------------------------------------------------------------------
نماز شب 11 رکعت است که می شود آن را به صورت خلاصه و آسان ، و یا مقداری مفصل تر و همراه با دعاهای ماثوره و قرائت قرآن خواند .
اما طریق آسان آن عبارت است از اینکه:
ادامه مطلب
درباره مرگ ملائکه، از آن جا که قبل از روز قیامت تمام موجوداتی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند چنان که قرآن میفرماید: ”و در صور دمیده میشود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد”. این آیه ابتدا میفرماید: تمام آنها که در زمین و آسمان هستند میمیرند که شامل تمام ملائکه نیز میشود.
همه موجودات در سیر و حرکت خود به نقطهای خواهند رسید که در آن نقطه خاتمه یافته و در آن ساکن گشته و استقرار مییابند. از نظر قرآن کریم، مرگ هر چیزی هنگامی است که ”اجل” آن شئ فرا برسد، و همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان دارای چنین اجلی هستند.[1]این نقطه استقرار و ثبات بنا بر گفته قرآن، نزد خداوند است. « أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ » [2] و آنچه نزد خداوند است باقی میباشد. (و وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ) [3] از این رو، وقتی موجودات به پیشگاه خداوند رسیدند و در نزد او حاضر گشتند دارای حیاتی ابدی و جاویدان میگردند. همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان – صیرورت و شدنِ آنان به سوی خداوند است و عاقبت به سوی او برگشته و در پیش گاه او حاضر و محشور میگردند. این بازگشت همگانی به سوی خداوند همان ”مرگ” است. پس میتوان چنین نتیجه گرفت که همه موجودات از جمله فرشتگان، این چنین ”مردنی” خواهند داشت.
در قرآن کریم از منشأ چنین رخدادی به ”نفخ صور”[4] تعبیر شده است و دمیدنی که در صور انجام میگیرد هم منشأ میراندن و هم منشأ زنده گردانیدن و برانگیختن و حشر و برپایی قیامت است. نیز از این حادثه به ”صیحه”،[5] ”زجره”[6] (صیحه)، ”صاخه”[7] (صیحه شدید) و ” فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ”[8] (دمیدن در چیزی که صدا از آن خارج میشود) تعبیر گشته است.
وقتی زمان نفخه اول میشود اسرافیل در صور میدمد و تمام موجودات دارای روح میمیرند، مگر اسرافیل که بعد از آن به امر خدا اسرافیل نیز میمیرد.[13] از بعضی آیات از جمله آیه: ”کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ ”،[14] که به طور کلی میفرماید هر چیزی هلاک میشود و میمیرد، مگر وجه خداوند تعالی، به خوبی استفاده میشود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام میمیرند
گروهی معتقدند که آنها جمعی از فرشتگان بزرگ خدا همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل اند. در روایتی است که وقتی رسول الله (ص) این آیه را تلاوت کردند مردم پرسیدند چه کسانی استثنا شدهاند؟ حضرت فرمود: ”جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و ملک الموت و وقتی خلائق قبض روح شدند آنها نیز به فرمان خدا به ترتیب میمیرند”.[10] روایت دیگری حاملان عرش خدا را نیز بر این ملائک افزوده اند.[11]
به هر حال از این روایات[12] و روایاتی که میفرماید: وقتی زمان نفخه اول میشود اسرافیل در صور میدمد و تمام موجودات دارای روح میمیرند، مگر اسرافیل که بعد از آن به امر خدا اسرافیل نیز میمیرد.[13] از بعضی آیات از جمله آیه: ”کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ ”،[14] که به طور کلی میفرماید هر چیزی هلاک میشود و میمیرد، مگر وجه خداوند تعالی، به خوبی استفاده میشود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام میمیرند، به گونهای که در سرتاسر عالم هستی موجودی زنده نخواهد بود، جز خداوند متعال.بنابراین، فرشتگان دارای عمر بسیار طولانی هستند. اما آنان نیز روزی خواهند مرد.
جزئیات مرگ فرشتگان به زبان امام سجاد(علیه السلام)
ادامه مطلب
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
ابلیس گفت :پنج چیز است که نیرنگ من در آن بى اثر است ولى در غیر این پنج مورد، انسانها در چنگال من هستند.
1 - کسى که از روى نیت پاک به خدا تکیه کند و در همه امور به او توکل نماید.
2 - کسى که در شبانه روز، ذکر تسبیح بسیار کند.
3 - کسى که آن چه را که براى خود مى پسندد و براى مؤ من دیگر بپسندد.
4 - کسى که در گرفتارى بى تابى نکند.
5 - کسى که به آن چه خداوند براى او مقدر نموده راضى باشد و براى رزق و روزى غصه نخورد.
سفینة البحار ج 1 ص 484
طبقه بندی: دینی